ماه رجب است، ماه عبادت است، ماه توسل به پروردگار است، ماه تضرع است؛ و در این راه، ماه تشبه به امیرالمؤمنین است. با خدا ارتباطمان را قوى کنیم تا در میدانهاى زندگى بتوانیم با ارادهى محکم، با قدم استوار و با ذهن روشن، وارد هر میدانى بشویم..
نایب امام زمان، امام خامنه ای
دورانى خواهد رسید که قدرت قاهرهى حق، همهى قلههاى فساد و ظلم را از بین خواهد برد و چشمانداز زندگى بشر را با نور عدالت منور خواهد کرد؛ معناى انتظار دوران امام زمان این است.
نایب امام زمان، امام خامنه ای
تحصیل یقین از دو راه ممکن است:یکی تامل و
تفکر در دلایل و مبادی دین و حقانیت شرع مقدس اسلام و دیگری توجه به ذات
مقدس الهی وتضرع و خضوع در پیشگاه با عظمت او.
عافیت که در روایات آمده
آن چیزی نیست که ما در عرف خود مان ازآن تعبیر به عافیت طلبی می کنیم، که
انسان در کنجی خزیده و در میدان جهاد وارد نشده با وظایف بزرگ زندگی مواجه
نگردد. بلکه مراد، عافیت در اعتقاد و عمل و محفوظ ماندن از وساوس شیطانی و
نفسانی است.انسان در میدان جنگ هم باید از پروردگار هم طلب عافیت کند یعنی
از او بخواهد که دچار شک و ترس و تزلزل نشود
نایب امام زمان، امام خامنه ای
دعا،مظهر بندگی در مقابل خداوند و برای تقویت روح عبودیت در انسان است، و این روح عبودیت و احساس بندگی در مقابل خداوند، همان چیزی است که انبیای الهی از اول تا آخر ، تربیت و تلاششان متوجه این نقطه بوده است که روح عبودیت را در انسان زنده کنند. سرچشمه ی همه ی فضائل انسانی و کارهای خیری که انسان ممکن است انجام بدهد - چه در حوزه ی شخصی،چه در حوزه ی اجتماعی و عمومی - همین احساس عبودیت در مقابل خداست . نقطه ی مقابل این احساس عبودیت ، خودبینی و خود خواهی و خود پرستی است، منیت است.
نایب امام زمان، امام خامنه ای
حوادث اخیر در فرانسه و وقایع مشابه در برخی دیگر از کشورهای غربی مرا متقاعد کرد که دربارهی آنها مستقیماً با شما سخن بگویم. من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم. همچنین در این نوشته به سیاستمداران و دولتمردان شما خطاب نمیکنم، چون معتقدم که آنان آگاهانه راه سیاست را از مسیر صداقت و درستی جدا کردهاند. سخن من با شما دربارهی اسلام است و بهطور خاص، دربارهی تصویر و چهرهای که از اسلام به شما ارائه میگردد. از دو دهه پیش به این سو ــ یعنی تقریباً پس از فروپاشی اتّحاد جماهیر شوروی ــ تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا این دین بزرگ، در جایگاه دشمنی ترسناک نشانده شود. تحریک احساس رعب و نفرت و بهرهگیری از آن، متأسّفانه سابقهای طولانی در تاریخ سیاسی غرب دارد. من در اینجا نمیخواهم به «هراسهای» گوناگونی که تاکنون به ملّتهای غربی القاء شده است، بپردازم. شما خود با مروری کوتاه بر مطالعات انتقادی اخیر پیرامون تاریخ، میبینید که در تاریخنگاریهای جدید، رفتارهای غیر صادقانه و مزوّرانهی دولتهای غربی با دیگر ملّتها و فرهنگهای جهان نکوهش شده است. تاریخ اروپا و امریکا از بردهداری شرمسار است، از دورهی استعمار سرافکنده است، از ستم بر رنگینپوستان و غیر مسیحیان خجل است؛ محقّقین و مورّخین شما از خونریزیهایی که به نام مذهب بین کاتولیک و پروتستان و یا به اسم ملیّت و قومیّت در جنگهای اوّل و دوّم جهانی صورت گرفته، عمیقاً ابراز سرافکندگی میکنند.
این بهخودیخود جای تحسین دارد و هدف من نیز از بازگوکردن بخشی از این فهرست بلند، سرزنش تاریخ نیست، بلکه از شما میخواهم از روشنفکران خود بپرسید چرا وجدان عمومی در غرب باید همیشه با تأخیری چند ده ساله و گاهی چند صد ساله بیدار و آگاه شود؟ چرا بازنگری در وجدان جمعی، باید معطوف به گذشتههای دور باشد نه مسائل روز؟ چرا در موضوع مهمّی همچون شیوهی برخورد با فرهنگ و اندیشهی اسلامی، از شکلگیری آگاهی عمومی جلوگیری میشود؟
شما بخوبی میدانید که تحقیر و ایجاد نفرت و ترس موهوم از «دیگری»، زمینهی مشترک تمام آن سودجوییهای ستمگرانه بوده است. اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟ پس خواستهی اوّل من این است که دربارهی انگیزههای این سیاهنمایی گسترده علیه اسلام پرسش و کاوش کنید.
خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. منطق سلیم اقتضاء میکند که لااقل بدانید آنچه شما را از آن میگریزانند و میترسانند، چیست و چه ماهیّتی دارد. من اصرار نمیکنم که برداشت من یا هر تلقّی دیگری از اسلام را بپذیرید بلکه میگویم اجازه ندهید این واقعیّت پویا و اثرگذار در دنیای امروز، با اغراض و اهداف آلوده به شما شناسانده شود. اجازه ندهید ریاکارانه، تروریستهای تحت استخدام خود را به عنوان نمایندگان اسلام به شما معرفی کنند. اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید. من در اینجا مایلم بپرسم آیا تاکنون خود مستقیماً به قرآن مسلمانان مراجعه کردهاید؟ آیا تعالیم پیامبر اسلام (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) و آموزههای انسانی و اخلاقی او را مطالعه کردهاید؟ آیا تاکنون به جز رسانهها، پیام اسلام را از منبع دیگری دریافت کردهاید؟ آیا هرگز از خود پرسیدهاید که همین اسلام، چگونه و بر مبنای چه ارزشهایی طیّ قرون متمادی، بزرگترین تمدّن علمی و فکری جهان را پرورش داد و برترین دانشمندان و متفکّران را تربیت کرد؟
من از شما میخواهم اجازه ندهید با چهرهپردازیهای موهن و سخیف، بین شما و واقعیّت، سدّ عاطفی و احساسی ایجاد کنند و امکان داوری بیطرفانه را از شما سلب کنند. امروز که ابزارهای ارتباطاتی، مرزهای جغرافیایی را شکسته است، اجازه ندهید شما را در مرزهای ساختگی و ذهنی محصور کنند. اگر چه هیچکس بهصورت فردی نمیتواند شکافهای ایجاد شده را پر کند، امّا هر یک از شما میتواند به قصد روشنگریِ خود و محیط پیرامونش، پلی از اندیشه و انصاف بر روی آن شکافها بسازد. این چالش از پیش طراحی شده بین اسلام و شما جوانان، اگر چه ناگوار است امّا میتواند پرسشهای جدیدی را در ذهن کنجکاو و جستجوگر شما ایجاد کند. تلاش در جهت یافتن پاسخ این پرسشها، فرصت مغتنمی را برای کشف حقیقتهای نو پیش روی شما قرار میدهد. بنابراین، این فرصت را برای فهم صحیح و درک بدون پیشداوری از اسلام از دست ندهید تا شاید به یمن مسئولیّتپذیری شما در قبال حقیقت، آیندگان این برهه از تاریخ تعامل غرب با اسلام را با آزردگی کمتر و وجدانی آسودهتر به نگارش درآورند.
سیّدعلی خامنهای
ایرانی جماعت خونش به جوش می آید وقتی تاریخ ایران باستان را میخواند!
ما اگر هم شناسنامه نداشته باشیم ولی تمدنی کهن داریم، شما که ایرانی هستید خوب می دانید ،اگر نمی دانید کمی تاریخ هم در کنار دیگر "چیزها" که میخوانید، این هم بخوانید که "فرهاد چهارم" از پادشاهان "اشکانیان" بدلیل بی کفایتی در اداره امور، دچار اغتشاشات داخلی می شود و ناگزیر به "اکتاویوس"پادشاه روم پناهنده می شود، و مجدداً با کمک مالی و نظامی روم به سلطنت باز می گردد.
و در پاسخ این اقدام روم، فرهاد ناگزیر به تنها خواسته اکتاویوس تن می دهد و به ناچار "*درفشهای" رومیان را که هنگام جنگ با کراسوس به دست پارتیان افتاده بود و مایه مباهات پارت ها و نشانه رسوایی رومی ها بود را مسترد می نماید.1
ایرانی خونش به جوش می آید وقتی تاریخ را می خواند و همین ۳ ماه پیش "پوتین" رییس جمهور روسیه «سپر» سرباز ایران باستان را به رییس جمهور شناسنامه دارمان هدیه می دهد، تا به ما بفهماند «ایرانی با غیرت بایست!» تو دارای شکوه و جلال و اقتدار هستی و تو " می توانی"و ...
ایرانی خونش به جوش می آید وقتی تاریخ را می خواند که "کورش" با همه اقتدار و سیاستی که داشت وقتی "بابل" را فتح میکند بر پایه "اعتقاداتش" بر قوم "یهود" هم مباهات می کند و آنان را آزاد میکند؛و یا بر قومی بخاطر اعتقادات و دینش نمی تازد و آنان را بر دینشان باقی میگذارد!
آن وقت بلا تشبیه، وزیر امور خارجه دولت فخیمه ایران اسلامی، به پیامبرش؛ توهین می کنند و در همان روز با حامیان توهین کنندگان در خیابان قدم می زند و چند روز بعد در کشور توهین کننده گل و بلبل و لبخند دیپلماتیک می زند!
ایرانی خونش به جوش می آید وقتی تاریخ را می خواند!
---------------------------------------------
پ.ن 1:تیتر را هر طور بخوانی "سر و ته یک کرباس است"!
پ.ن 2:درایران باستان بزرگترین نبردی که غرب در مقابل شرق (ایران باستان)قرار گرفته "حران" بوده و در تاریخ معاصر هم در هشت سال دفاع مقدس تمام "جهان" برعلیه ایران اسلامی قرار گرفت که در هر دو نبردایران پیروز این میادین بوده است.
پ.ن 3:حیف است که رهبر مدام بر این دولت در جلسات خصوصی بارها می گوید:«نگاهتان به دست بیگانه نباشد»
پ.ن 4: خدایا بعضی ها را در مواجه با غرب "خر بوریدان" نکن! نرمش قهرمانانه پیش کش!
کاملاً بی ربط:
"شارلی ابدو" همان "الاغ" یهودیان افراطی است؛ و کار، کارِ خودشان است! و این عمل را مقدس می پندارند!