سالک ایرانی اسلامی

اللهم العجل الولیک الفرج

سالک ایرانی اسلامی

اللهم العجل الولیک الفرج

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «رسول الله» ثبت شده است

دوشنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۳، ۰۴:۰۰ ب.ظ

حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله

حکمتنامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله:


حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله ، ثمره تلاشى نو در جهت توسعه فرهنگ قرآن و حدیث و دومین [۱] اثرِ به انجام رسیده در این پژوهشکده است که به برکت سال پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله [۲] و به منظور آشنایى هر چه بیشتر جهانیان و بویژه پژوهشگران با چهره ملکوتىِ خاتم پیامبران ، تقدیم مى گردد .

 این حکمت نامه ، سخنان حکیمانه آن بزرگ ترین حکیم الهى را که منابع معتبر اسلامى گزارش کرده اند ، در کنار آیاتى که خداوند متعال بر قلب مقدّسش فرود آورده ، با نظمى دل نشین و سهل الوصول ، در زمینه هاى : معرفت شناسى ، جهان شناسى ، انسان شناسى ، اعتقادات ، اجتماعیّات ، تربیت ، سیاست ، اقتصاد و بهداشت ، ارائه مى کند .

 این حکمت نامه ، افزون بر تبیین راه هاى تکامل و کامیابى مادّى و معنوى انسان ، سند روشنى است بر نبوّت خاتم انبیا ؛ زیرا سخنانى در این سطح و با این عمق ، بدون ارتباط با مبدأ وحى ، از کسى که حتى یک روز به مدرسه نرفته و یک ساعتْ استاد ندیده ، عقلاً امکان پذیر نیست .

 به سخن دیگر ، هر انسان آگاه و منصفى این حکمت نامه را بخواند و بداند که گوینده آن ، اُمّى و درس نخوانده است ، تردیدى در ارتباط او با مبدأ وحى نخواهد کرد و به تعبیر دقیق قرآن کریم :

  «وَ یَرَى الَّذِینَ أُوتُواْ الْعِلْمَ الَّذِى أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ هُوَ الْحَقَّ وَ یَهْدِى إِلَى صِرَ طِ الْعَزِیزِ الْحَمِیدِ . [۳] و کسانى که از دانشْ بهره یافته اند ، مى دانند آنچه از جانب پروردگارت به سوى تو نازل شده ، حق است و به راه آن عزیزِ ستوده [صفات] ، راهبرى مى کند»  .

 گفتنى است که آیه  «وَ مَا یَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَا وَحْىٌ یُوحَى» [۴] به همه رهنمودهاى پیامبر صلى الله علیه و آله اعتبارِ وحیانى مى بخشد ، و بدین سان ، همه حکمت هاى نبوى ، مشمول عبارت  «ما أُنزِلَ إِلَیْکَ»  در آیه قبل مى شوند که آشنایى اهل علم و آگاهى با آنها ، ایمان به صحت آنها و صداقت پیامبر خدا را به همراه دارد .

 نکاتى درباره این کتاب

۱ . متن این حکمت نامه ، برگرفته از میزان الحکمة و سایر دانش نامه هایى است که تاکنون توسّط پژوهشکده علوم و معارف حدیث ، تألیف و ترجمه شده اند . [۵] از این رو ، در میان موضوعات مطرح در این کتاب ، آن دسته از عناوین که کار تحقیق آنها در این پژوهشکده به پایان رسیده است ، از دیگر عناوین ـ که تنها از میزان الحکمة اخذ گردیده اند ـ ، کامل ترند .

 ۲ . با عنایت به نکته یاد شده ، ترجمه حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله نیز برگرفته از کتاب هاى مورد اشاره است . بنا بر این ، همه محقّقان و مترجمان این کتاب ها ، در تألیف ، تحقیق و ترجمه اثر حاضر نیز سهیم اند .

 ۳ . به اعتقاد ما ، احادیث روایت شده از اهل بیت پیامبر خدا نیز احادیث پیامبر صلى الله علیه و آله اند ، چنان که از امام صادق علیه السلام نقل شده است که فرمود :

  حَدیثى حَدیثُ أبى ، وحَدیثُ أبى حَدیثُ جَدّى ، وحَدیثُ جَدّى حَدیثُ الحُسَینِ ، وحَدیثُ الحُسَینِ حَدیثُ الحَسَنِ ، وحَدیثُ الحَسَنِ حَدیثُ أمیرِالمُؤمِنین علیهم السلام ، وحَدیثُ أمیرِ المُؤمِنینَ حَدیثُ رَسولِ اللّهِ صلى الله علیه و آله ، وَحَدیثُ رَسولِ اللّهِ قَولُ اللّهِ عز و جل . [۶] حدیث من ، حدیث پدرم و حدیث پدرم ، حدیث جدّم و حدیث جدّم ، حدیث حسین و حدیث حسین ، حدیث حسن و حدیث حسن ، حدیث امیر مؤمنان و حدیث امیر مؤمنان ، حدیث پیامبر خدا و حدیث پیامبر خدا ، حدیث خداوند عز و جلاست .

 لیکن در این مجموعه ، تنها احادیثى ذکر مى شوند که در منابع حدیثى ، مستند به شخص پیامبر صلى الله علیه و آله باشند ، تا کتاب ، براى همه مذاهب اسلامى ، بیشتر قابل بهره بردارى باشد .

 ۴ . حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله ، در بسیارى موارد ، براى آشنایى پژوهشگران با فهم دقیق سخنان آن بزرگوار (و به اصطلاح : «فقه الحدیث») ، توضیح ، تحلیل و جمع بندى هایى ارائه مى نماید [۷] که امیدواریم سودمند افتد .

 ۵ . یکى از آداب مهمّ نقل حدیث، چگونگى نسبت دادن آن به پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام است . کلینى رحمه الله از امام على علیه السلام روایت کرده است که :

  إذا حَدَّثتُم بِحَدیثٍ فَأسنِدوهُ إلَى الَّذى حَدَّثَکُم ؛ فَإِن کانَ حَقّا فَلَکُم و إِن کانَ کَذِبا فَعَلَیهِ . [۸] هنگامى که حدیثى را نقل مى کنید ، آن را به کسى که آن را روایت نموده ، نسبت دهید ، که اگر درست باشد ، به سود شماست و اگر دروغ باشد ، به زیان راوى است .

 بنا بر این ، براى رعایت احتیاط ، توصیه اکید داریم که کسانى که مى خواهند از این کتاب یا سایر کتب روایى ، حدیثى نقل کنند ، آن را مستقیما به پیامبر صلى الله علیه و آله و اهل بیت علیهم السلام نسبت ندهند ؛ بلکه حدیث را از طریق منبعى که آن را روایت کرده است ، به آنان منسوب نمایند . براى نمونه ، نگویند : «پیامبر صلى الله علیه و آله چنین فرمود» یا : «امام علیه السلام چنین فرمود» ؛ بلکه بگویند : «فلان کتاب، از پیامبر صلى الله علیه و آله چنین روایت کرده است» و یا بگویند : «از پیامبر صلى الله علیه و آله چنین روایت شده است» .

 سپاس و قدردانى

اکنون که این کتاب به پایان رسیده است ، حقیقتا خامه و بیان خود را بسى ناتوان تر از آن مى بینم که سپاس خداوند را به جاى آورم ؛ سپاس به خاطر آن که در سالى که نام «پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله » زینت بخش آن است ، در مدّتى کوتاه ، توفیق تدوین حکمت نامه پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله را عنایت فرمود ، به گونه اى که در شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ۱۴۲۷ (۲۴ مهرماه ۱۳۸۵) متن اولیه آن تنظیم گردید و شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان ۱۴۲۸ (۱۲ مهرماه ۱۳۸۶) ملاحظه نهایى آن پایان یافت : [۹] فکیف لى بتحصیل الشکر و شکرى إیّاک یفتقر إلى شکر ، فکلّما قلتُ : «لک الحمد» ، وَجَبَ لذلک أن أقول : «لک الحمد» .

 از همه فضلاى عزیزى که در این خدمت به آستان پیامبر خدا صلى الله علیه و آله سهیم بوده اند ، صمیمانه سپاس گزارم ، بویژه از فاضل گرامى جناب آقاى مجتبى فرجى که زحمت جابه جایى و تنظیم مصادر روایات این اثر را متحمّل شدند ، و نیز فاضل ارجمند جناب آقاى مرتضى خوش نصیب که نقد آن را بر عهده گرفتند . همچنین از دوست عزیز و گران قدرم فاضل فرهیخته حجّة الاسلام و المسلمین دکتر محمّدعلى مهدوى راد که با قلم زیباى خود ، درآمد این حکمت نامه را آراستند ، قدردانى و تشکّر مى کنم و براى همه عزیزان ، از خداوند متعال ، پاداشى درخور فضل حضرتش مسئلت مى نمایم .

 إلهى! فکما غذّیتنا بلطفک و ربّیتنا بصنعک فتمّم لنا سوابغ النّعم ، یا ذا الجود و الکرم!

 محمّدى رى شهرى

 ۱۲ / ۷ / ۱۳۸۶

 شب بیست و سوم رمضان ۱۴۲۸

حکمت نامه پیامبر اعظم، در یک نگاه

 ... بَعَثَ اللّهُ سُبحانَهُ مُحَمَّدا رَسولَ اللّهِ صلى الله علیه و آله ... مَأخُوذا عَلَى النَّبِیِّینَ میثاقُهُ ، مَشهورَةً سِماتُهُ ، کَریماً میلادُهُ . و أهلُ الأرضِ یَومَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ ، و أهواءٌ مُنتَشِرَةٌ ، وَطَرائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ ، بَینَ مُشَبِّهٍ للّهِِ بِخَلقِهِ ، أو مُلحِدٍ فِى اسمِهِ ، أو مُشیرٍ إلى غَیرِهِ . فَهداهُم بِهِ مِنَ الضَّلالَةِ ، و أنقَذَهُم بِمَکانِهِ مِنَ الجَهالَةِ . [۱۰] ... خداوند سبحان ، محمّد ، پیامبر خدا را فرستاد ... در حالى که از پیامبران [قبلى ]برایش پیمان گرفته بود. نشانه هاى پیامبرى اش آشکار شد و روز ولادتش با کرامتى عظیم ، همراه بود . در این هنگام ، مردم روى زمین ، به کیش و آیین ، پراکنده بودند و هر کس را عقیده و آیین و رسمى دیگر بود : پاره اى خدا را به آفریدگانش تشبیه مى کردند ، پاره اى او را به نام هایى منحرف مى خواندند و جماعتى مى گفتند که : این جهانِ هستى ، آفریده دیگرى است . خداوند ، با رسالت محمّد صلى الله علیه و آله آنان را از گم راهى رهانید و ننگِ جهالت را از آنان زُدود .

 قرن ها از برانگیخته شدن آخرین فرستاده خداوند ، پیامبر مهر ، صمیمیت و صلابت ، عیسى مسیح علیه السلام گذشته بود . جامعه انسانى دست خوش دگرگونى هاى فکرى و عقیدتى و دگرسانى هاى اخلاقى و اجتماعىِ شگفتى شده بود . مردمان در خواب غفلت فرو رفته بودند و تار و پود حقیقت ، چنان از هم گسسته شده و رشته دین ، سست و نااستوار و پایه هاى باور ، ناپایدار گشته بود که انسان ها گرفتار سلطه شیطان شده ، فرمان دیو مى بردند و به آبشخور جهل زاى ابلیس ، وارد مى شدند و با مستى بر مى آمدند . تخمِ کین مى کاشتند و بیرق فتنه بر مى افراشتند و با گرفتار آمدن در امواج فتنه ، سرگردان و حیرت زده ، درمانده و نادان و فریفته شیطان ، راه به هیچ مقصود استوار و مقصود شایسته اى نمى بردند .

 در چنین هنگامه اى ، [۱۱] پس از روزگارانى که از هدایت گسترىِ عیسى مسیح علیه السلام مى گذشت ، خداوند ، محمّد صلى الله علیه و آله را با دینى آشکار ، قوانین و مقرّراتى استوار ، نشانه هایى پایدار ، انوارى درخشان و مشعلى فروزان ، دانشى انباشته ، گسترده ، زداینده جهل و ایجاد کننده بیدارى ، بُرنایى ، هوشمندى و باورهاى ژرف ، با صلابت برانگیخت [۱۲] تا جامعه اى «قرآنى» ، سرشار از ارزش هاى الهى ـ انسانى و آکنده از مکرمت هاى اخلاقى پدید آورَد و انسان را به سوى مقصد والا و مقصود اعلا ، رهنمون شود . محمّد صلى الله علیه و آله خود ، جلوه این حقایق آسمانى ، تبلور آموزه هاى قرآنى ، و تجسّم عینى ارزش هاى الهى ـ اخلاقى بود . [۱۳] پیامبر خدا ، زیباترین ، دل پذیرترین ، کامل ترین و برترین چهره انسانىِ آفریده خداوند بود . تأمّل در سیره او ، درنگریستن به شخصیت او ، و تدبّر در خُلق و خوى او ، انسان را شگفت زده و متحیّر مى سازد . پیامبر خدا ، به واقع ، در دشتستان تاریخ ، چونان بلندترین قلّه اى است که هر آن که از معبر تاریخ گذشته ، به ناچار نگاهش به او خیره گشته است ، مگر این که چونان کوردلانِ گریزان از حقیقت ، چشم خود را بر زیباترین جلوه هستى نیز بسته باشد .

 به دیگر سخن ، پیامبر خدا ، چونان آفتاب در اوج نیم روز است . مگر مى شود چشم داشت و آن همه نورافشانى ، پرتوآفرینى و گرمازایى را ندید و حس نکرد؟! مگر این که چون شب پره خویانى بود که از شعاع شگفت و شگرف آفتاب ، فرار مى کنند و دیدن حقیقت را بر نمى تابند . آیا درازناىِ تاریخ و پهنه گیتى ، چهره اى چنین شکوهمند به خود دیده است؟! از على علیه السلام بشنوید که بى گمان در نمایاندن شخصیت و چهره پیامبر خدا ، یگانه است و بى همتا :

  مَن رَ آهُ بَدیهَةً هابَهُ ، ومَن خالَطَهُ مَعرِفَةً أحَبَّهُ ، یَقولُ ناعِتُهُ : لَم أرَ قَبلَهُ ولا بَعدَهُ مِثلَهُ . [۱۴] هر کس بدون سابقه قبلى وى را مى دید، هیبتش او را مى گرفت و هر که با وى معاشرت مى کرد و او را مى شناخت ، دوستدارش مى شد. هر که مى خواست او را وصف کند، مى گفت : نظیر او را در گذشته و حال ندیده ام.

 بدین سان ، طبیعى است که این چهره نورانى ، جهانى شود و پرتو شخصیت او بر تمام شخصیت هاى جهان ، سایه افکند و تمام قهرمانان و بزرگان ، این قلّه هاى افراشته تاریخ بشر ، در برابر عظمت و والایى او سر فرود آورند و زمینه تحقّق وعده الهى در جهانى شدن این آیین ، و سیطره آموزه هاى دین این چهره بى بدیل تاریخ ، شکل گیرد که خداوند فرمود :

  «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدَى وَدِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ . [۱۵] او کسى است که پیامبرش را با هدایت و دین درست، فرستاد تا آن را بر هر چه دین است ، پیروز گرداند»  .

 این همه ، چیزى نبوده و نیست که بر هوشمندان تاریخ ، پوشیده مانَد ؛ آنانى که چگونگى روند حقایق را مى دانستند و چه سانىِ نفوذ اندیشه و کلام را در مى یافتند ، چه آنان که مى یافتند ، ولى بر نمى تافتند و از ره ستیز بر مى آمدند ، و چه آنان که مى یافتند و بر مى تافتند و از سرِ خضوع ، بدان اذعان مى داشتند و در برابر عظمت آن ، سر فرود مى آوردند . اکنون از هر کدام از این دو رویکرد ، به یک نمونه بنگرید :

 ولید بن مغیره ، سرسخت ترین و خیره سرترین دشمن پیامبر صلى الله علیه و آله ، پس از شنیدن آیاتى گفت :

  وَ اللّهِ لَقَد سَمِعتُ مِن مُحَمَّدٍ آنِفا کَلاما ما هُوَ مِن کَلامِ الإِنسِ و لا مِن کَلامِ الجِنِّ و أنَّ لَهُ لَحَلاوةً و أنَّ عَلَیهِ لَطَلاوَةً و أنَّ أعلاهُ لَمُثمِرٌ و أنَّ أسفَلَهُ لَمُغْدِقٌ و أنَّهُ لَیَعلو و لا یُعلى عَلَیهِ . [۱۶] به خداوند سوگند ، در همین روزها سخنى را از محمّد شنیدم که نه از جنس کلام جنیان و نه انسیان بود. آن کلام ، شیرینى و جذابیتى ویژه دارد . شاخ و برگش پربار و ریشه هایش جوشان است . او هماره بر فراز مى نشیند و چیزى برتر از آن نمى رود .

 و انیس بن جُناده ، از چیره زبان ترین شاعران روزگار جاهلى و از جمله ناقدان محافل شعر آن روزگاران ، پس از تصریح به این که سخن ارائه شده از پیامبر خدا را با برترین شعرها و سخن ها به میزان نقد نهاده است ، مى گوید :

  فَما یَلتَئِمُ عَلى لِسانِ أحَدٍ بَعدى أنَّهُ شِعرٌ ، وَ اللّهِ أنَّهُ لَصادِقٌ و أنَّهُم لَکاذِبونَ . [۱۷] پس از من ، بر زبان کسى نخواهد گذشت که آن شعر است . به خداوند سوگند که قرآن ، حقیقت دارد و آنان دروغگویند .

 چنین بود که پیراسته دلان ، سر در گرو حق گذاشته ، بر گرد شمع وجود پیامبر خدا ، چونان پروانه گِرد آمدند و سر از پا ناشناخته ، در دفاع از او کوشیدند . آن روزگاران و پس از آن ، بر گذرگاه تاریخ ، سیاه دلان و تیره جانان در برابر او و آموزه هاى والایش صف کشیدند ، با روش هاى گوناگون ، علیه شخصیت پیامبر صلى الله علیه و آله و تحریف و وارونه سازى چهره زیباى او تلاش کردند و از دورترین روزگاران تا سده هاى اخیر و شکل گیرى و گسترش پژوهش خاورشناسان ، از ساختن و پراکندن دروغ ها ، افسانه ها و سخنان یاوه ، کوتاه نیامدند و تا توانستند ، در این راه کوشیدند . [۱۸] پس از پیروزى انقلاب اسلامى در ایران و ارائه چهره اى ناب و خردمندانه از اسلام و ایجاد جاذبه و کشیدن انبوه اندیشه ها ، خامه ها ، فکرها و جریان ها به سوى آموزه هاى والاى قرآن و اسلام ، روند این تلاش ها و کوشش ها و کشش هاى شیطانى و دیومنشانه در جهت تحریف چهره پیامبر خدا ، بسى افزون شد . کتاب آیات شیطانى ، از جمله نمونه هاى زشت و پَلشت همین جریان بود و اهانت هاى مکرّر به آن چهره پاک و تابناک خدایى در قالب کاریکاتور و ... در همین جهت و با همین سمت و سو شکل گرفت . بر این همه باید سخنان یکسر دروغ و اهانت آمیز پاپ را افزود که بى گمان ، آبشخورش همان جریانِ آغاز شده از روزگاران کهن ، و انگیزه اش انگیزه هاى شیطانى و ستیهنده با پیامبر خداست . اکنون باید مسلمانان مؤمن و هوشمند ، با حزم اندیشى تمام ، این جریان ها را بپایند و بدانند که حملات جریانِ یاد شده ، بویژه پس از پیروزى شگفت آور و خیره کننده «حزب اللّه لبنان» بر رژیم تا بُن دندان مسلّح اسرائیل ، با همراهى و همدستى صهیونیزم بین الملل ، تشدید شده ، گسترده تر خواهد گشت .

 اعلام «سال پیامبر اعظم» ، [۱۹] فرصت بسیار مناسبى است که عالمان ، محقّقان و سختکوشان قبیله قلم ، با تمام توان به آوردگاه توطئه ها و تهاجم فرهنگى و شبیخون فکرى برنامه ریزى شده دشمنان اسلام ، وارد شوند و با ترسیمى زیبا از چهره پیامبر صلى الله علیه و آله بر پایه منابع و مصادر اصیل و آموزه هاى ارجمند و تعالیم قویم قرآنى و اسلامى ، با ارائه ابعاد مختلف سیره والاى آن بزرگوار و آن شخصیت بى بدیل و ناپیدا کرانه ، جهانیان را با شخصیت آفتابگون و معارف و حقایق دریاوار نبوى آشنا سازند و مشعلى فروزان ، فرا راه بشر قرار دهند .

 

[۱] نخستین اثر ، پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله از نگاه قرآن و اهل بیت علیهم السلام بود که در نیمه اوّل سال ۱۳۸۵ منتشر شد .

[۲] گفتنى است که در سال ۱۳۸۵ هجرى شمسى بر پایه تقویم هجرى قمرى ، دوبار سالگرد وفات پیامبر خدا تکرار شده و به همین مناسبت ، رهبر فرزانه انقلاب اسلامى ، این سال را «سال پیامبر اعظم صلى الله علیه و آله » نامیده است .

[۳] سبأ : آیه ۶ .

[۴] نجم : آیه ۳ ـ ۴ .

[۵] مانند : دانش نامه میزان الحکمة ، دانش نامه عقاید اسلامى ، دانش نامه احادیث پزشکى ، اهل بیت در قرآن ف و حدیث ، دنیا و آخرت از نگاه قرآن و حدیث ، حج و عمره در قرآن و حدیث ، خیر و برکت در قرآن و حدیث ، توسعه اقتصادى بر پایه قرآن و حدیث ، گفتگوى تمدّن ها در قرآن و حدیث ، پیامبر اعظم از نگاه قرآن و اهل بیت ، ماه خدا در قرآن و حدیث .

[۶] الکافى : ج ۱ ص ۵۳ ح ۱۴ ، روضة الواعظین : ص ۲۳۳ .

[۷] تعداد این توضیح ها و تحلیل ها ، بیش از دویست عنوان در حجمى بیش از نهصد صفحه است .

[۸] . الکافى : ج ۱ ص ۵۲ ح ۷ .

[۹] ر . ک : ج ۱۱ ص ۲۸۹ (شب بیست وسوم) ، ۳۰۹ (علم آموزى و عبادت) و ۳۱۱ (بهترین اعمال در شب قدر) .

[۱۰] نهج البلاغة : خطبه ۱ .

[۱۱] آنچه آمد ، اندکى بود از نمادها و نمودهاى فرهنگى ، اعتقادى و اخلاقى بسیارِ جامعه جاهلى در آستانه ظهور محمّد مصطفى صلى الله علیه و آله .

[۱۲] ر . ک : نهج البلاغة : خطبه هاى ۱ و ۲ و ۹۴ و ۱۳۳ و ۱۵۸ .

[۱۳] مسند ابن حنبل : ج ۶ ص ۹۱ ، الطبقات الکبرى : ج ۱ ص ۳۶۴ ، تنبیه الخواطر : ج ۱ ص ۸۹ .

[۱۴] الغارات : ج ۱ ص ۱۶۷ ، بحار الأنوار : ج ۱۶ ص ۱۹۴ ح ۳۳ .

[۱۵] توبه : آیه ۳۳.

[۱۶] مجمع البیان : ج ۵ ص ۳۸۷ .

[۱۷] الإصابة : ج ۳ ص ۳۳۹ ، الشفا بتعریف حقوق المصطفى : ج ۱ ص ۳۷۱ .

[۱۸] براى نمونه ، ر.ک : محمّد در اروپا (داستان هزار سال افسانه سازى و دروغ پردازى در غرب) ، مینو صمیمى ، ترجمه : عبّاس مهر پویا ؛ الاستشراق فى السیرة النبویّة ، عبد اللّه محمّد الأمین النعیم .

[۱۹] این نام گذارى، زمینه ساز کشش ها و کوشش هاى عالمان، نویسندگان، پژوهشیان و مراکز تحقیق ف و پژوهش شد تا براى نگارش ، تدوین و سامان دادن آثار و مجموعه هایى درباره آن رسول بیدارى و آزادى، همّت گمارند . در این میان ، مجموعه حکمت نامه پیامبر اعظم ، در جمع و تدوین و عرضه سخنان گوهرنشان و حکمت هاى آفتابگونِ پیامبر خدا ، از لونِ دیگرى است. در این مجموعه ، حکمت هاى نبوى، در قالب موضوعات مختلف و با چینشى دقیق و کارآمد، سامان یافته است . آنچه در پى مى آید، گزارشى است تفصیلى و گاه تحلیلى از این مجموعه گسترده و درون مایه ارجمند و آموزنده آن . 

 
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ بهمن ۹۳ ، ۱۶:۰۰
salek irani