سالک ایرانی اسلامی

اللهم العجل الولیک الفرج

سالک ایرانی اسلامی

اللهم العجل الولیک الفرج

شنبه, ۳ خرداد ۱۳۹۹، ۰۴:۰۴ ب.ظ

رباعی شماره1 دیوان شمس

آن دل که شد او قابل انوار خدا

پر باشد جان او ز اسرار خدا

زنهار تن مرا چو شمع تنها مشمر

کو جمله به نمک‌زار خدا

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ خرداد ۹۹ ، ۱۶:۰۴
salek irani
سه شنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۸، ۰۱:۰۴ ب.ظ

خلاصه کتاب مقاومت شکننده

خلاصه کتاب مقاومت شکننده:تاریخ تحولات اجتماعی ایران از صفویه تاسالهای پس از انقلاب

این کتاب بعد از بیان مقدمه،به بررسی نظریات توسعه‏ پرداخته و یک نظریه تلفیقی از آنان به دست می‏دهد.با استفاده از این نظریه،فوران در سه بخش به بررسی:1-ساختار اجتماعی و دگرگونی اجتماعی در ایران ماقبل سرمایه‏داری یعنی سال‏های‏ 1500 تا 1800 میلادی،2-ساختار و تحول اجتماعی در ایران عصر قاجار یعنی سال‏های 1800 تا 1925 میلادی و 3-ساختار و دگرگونی اجتماعی در ایران پهلوی وبعد یعنی سال‏های 1925 تا 1991 میلادی میپردازد.

 

در بررسی نظریات توسعه،به نظریات توسعه‏نیافتگی و تو سعه‏ وابسته اشاره می‏کند که براساس این نظریات در کشورهای جهان‏ سوم،هرچند رشد اقتصادی ایجاد می‏شود اما این رشد معمولا با پیامدهای منفی نظیر تورم،عدم اشتغال،مسائل بهداشتی،نارسایی‏ در آموزش و پرورش و غیره همراه می‏شود.در واقع برنامه‏های‏ توسعه در کشورهای جهان سوم موجب پیشرفت و رفاه اقلیتی از مردم جامعه در برابر اکثریت محروم میشود.در ارتباط با نظریات‏ توسعه وابسته،نظریه نظام جهانی والرشتاین( Wallerstein ) و نظریه والرشتاین نظام جهانی از یک هسته مرکزی و یک منطقه‏ حاشیه‏ای تشکیل شده و در نظریه وجوه تولید استفاده ازمفاهیمی‏ چون صورتبندی اجتماعی و وجوه تولید مطرح می‏باشد.از نظر فوران با تلفیق این دو نظریه میتوان به رابطه اقتصاد جهانی با طبقه‏های اجتماعی و شیوه تولید در کشورهای جهان سوم دست‏ یافت.برای بررسی دگرگونی اجتماعی در ایران او از نظریاتی که‏ دو مفهوم کلیدی فرهنگ و دولت را مدنظر دارند استفاده میکند که‏ عمدتا توجه او به نظریه اسکاکپول( Skopol )است.طبق‏ نظریه وی دولت یک مقام اجرایی درراس سازمان است و به عنوان‏ دریافت‏کننده و توزیع‏کننده درآمد عمل میکند.در ایران دولت و پادشاهی در هم ادغام شده و در واقع یک ماهیت طبقاتی به خود گرفته که همین ماهیت موجب سقوط آن شده است.الگوی‏ تلفیقی فوران در مجموع به این صورت است:زمانی که از مقابله‏ نظام جهانی با وجوه تولید داخلی سخن به میان می‏آید نیاز به یک‏ دولت سرکوبگر است و این دولت سرکوبگر باعث ایجاد فرهنگ‏های سیاسی مختلف و مخالف می‏شود و این امر موجب‏ جنبشهای اجتماعی می‏گردد و در نتیجه ساختار جدید اجتماعی‏ ایجاد می‏شود.نمودار شماره 1 الگوی دگرگونی اجتماعی از دیدگاه‏ فوران را نشان می‏دهد.

بخش نخست کتاب درباره ساختار اجتماعی ایران در سالهای‏ 1800-1500 میلادی است.در این دوره فوران به بررسی ماهیت‏ دولت،ساختار اقتصادی و ساختار اجتماعی،مفایهم ایدئولوژیکی‏ عصر صفویه و دگرگونی آن پرداخته است.در مورد ماهیت دولت‏ در این دوران میگوید:سه نهاد کلیدی در اختیار دولت بود: 1-دستگاه دیوانی،2-حکومت ایالتها و 3-ارتش.بلند پایه‏ترین‏ نویسنده کتاب در ارتباط با رویارویی‏ ایران با غرب و جایگاه آن در نظام‏ جهانی با استفاده از پنج نگرش‏ محوری جامعه‏شناختی یعنی:نظام‏ جهانی،الگوی وابستگی،وجوه تولید، ماهیت دولت و فرهنگ‏های سیاسی، تحولات اجتماعی ایران را مورد بررسی قرار داده است

تأکید فوران بر طبقات اجتماعی و مفروض گرفتن اهمیت اجتماعی‏ یکسان این پدیده در کلیهء جوامع از جمله مشکلات نظری این تحقیق‏ می‏باشد

فوران در نتیجه‏گیری از تحولات‏ دوران قاجار می‏گوید:بخش‏ دهقانی و ایلاتی که تهیه و تولید عمده محصولات کشور را بر عهده‏ داشتند کم‏کم به سمت شهری‏ شدن پیش می‏روند و از نقش‏ آنان کاسته می‏شود و ایران در جریان صنعتی شدن در راه‏ توسعه وابسته قرار می‏گیرد

از نظر فوران روابط نظامی، تجاری و سیاسی با غرب در ایران موجب یک سلسله‏ نهضت‏ها شد که داری موفقیت‏ نسبی بوده‏اند.دلیل نسبی بودن‏ موفقیت نهضت‏ها استواری‏ آنان بر زیربناهای اجتماعی‏ شکننده بوده است

از نظر فوران در دوره قاجار نارضایتی مردم از یک طرف و افزایش نفوذ خارجی‏ها از سوی‏ دیگر راه را برای هر جنبشی باز می‏کرد

مقام‏ها شامل شاه در راس،وزیر اعظم،سرداران سپاع و خزانه‏دار صدر بود و در پایین‏تر از اینها مناصبی چون پزشکان درباری، منجمان و خواجگان قرار داشتند.در دوره شاه عباس وی بر کشوری حکومت می‏کرد که سه گروه قومی:1-خانوادهای‏ قدیمی فارس،2-قبایل ترکمن:3-نخبگان جدید مسیحی و ارامنه‏ حضور داشتند،حکومت ولایاات مادام العمر بود و بعد آن ها به‏ پسران والیان تعلق میگرفت.اما همگی زیر نظر شاه بودند.در این‏ دوره دولت کنترل شدیدی بر کشور داشت و بخش اعظم مازاد اقتصادی آن در اختیار دولت بود.

به عقیدهء فوران ساختار اقتصادی این دوره،به سه بخش‏ شبانکارگی،دهقانی و شهری تقسیم می‏شد.بخش ایلاتی نیمی‏ از کشور را در بر می‏گیرفت و بین این بخش‏ها یک مبادله پایاپای‏ وجود داشت.یک نوع وابستگی متقابل بین مردم یکجانشین و عشایر ملاحظه می‏شود.در میان ایلات یک نوع سلسله مراتب و یک شکاف در ساختار اجتماعی وجود داشت.در یک سو نخبگان‏ و حکام ایالات بودند و در سوی دیگر افراد قبیله که تولیدکنندگان‏ اصلی به حساب می‏آمدند و زندگی بخور و نمیری داشتند بنابراین‏ نوعی نابرابری اجتماعی در بخش ایلاتی وجود داشت.در بخش‏ دهقانی زمین‏ها به 4 قسمت تقسیم می‏شدند شامل زمین‏های شاه، زمین‏های دولتی زمین‏های موقوفه و زمین‏های متعلق به افراد. به گفتهء فوران زمین‏های موقوفه از دادن مالیات معاف بودند و به‏ همین دلیل بسیاری از افراد زمین‏های خود را به موقوفه تبدیل‏ می‏کردند.در مورد زمین‏های متعلق به افراد ناامنی برقرار بود و به‏ همین دلیل توسعه‏ای در امر کشاورزی حاصل نمی‏شد.دهقانان‏ از سطح معیشتی پائینی برخوردار بودند.در عین حال فوران‏ میگوید منبع درآمد دولت همین بخش بود.بخش شهری‏ در این دوره تنها 15-10 درصد از جمعیت را در بر میگرفت.به گفته‏ نویسندهء کتاب در قرن هفدهم محور اولیه اقتصاد شهری اصناف‏ بودند که هر صنف سه درجه کاری شاگرد،وردست و استاد داشت. مهمترین کالای تولیدی در عصر صفویه پارچه بود و بافندگی‏ محور اصلی صنایع ایران در این دوره را تشکیل می‏داد.اولین‏ بخش عمده اقتصاد شهری در این دوره فعالیت‏های تولیدی در کارگاه‏های سلطنتی بود.به این ترتیب شاه بزرگترین کارفرمای‏ کشور محسوب می‏شد.پاره عمدهء فرآوردهای این کارگاه‏ها برای‏ مصرف دربار و یا صدور به خارج بود.

در این دوره فوران،اقتصاد غیر پولی،نقش بزرگ بخش‏ کشاورزی،مشکلات حمل و نقل،سیاست اقتصادی شاهانه و عوامل دیگر را از علل محدودکننده تجارت به حساب می‏آورد.اما با این همه او معتقد است که بازرگانان نقش عمده‏ای در اقتصاد کشور داشتند.و به گفتهء او هسته اصلی تجارت داخلی و خارجی‏ ایران عصر صفویه،بازرگانان ارمنی بودند که از شاه امتیازات خاص‏ صدور ابریشم را دریافت نموده و با امپراطوری عثمانی،هند و سرزمین‏های اروپایی روابط بازرگانی داشتند.از دیگر گروه‏های‏ شهری در این دوره روحانیون،طبقه‏های پایین‏شهری،زنان و اقلیت‏های دینی بودند.اقلیت‏های مذهبی علاوه بر فعالیت در بخش بازرگانی به پیشه‏وری،صنعتگری و هنرمندی مشغول‏ بودند.

از نظر بازرگانی و روابط خارجی ایران در این دوره باید گفت‏ که این روابط بر مبنای برابری با قدرت‏های بازرگانی در حال‏ پیدایش(هلند،انگلستان و فرانسه)و امپراطوری‏های قدرتمند همسایه(هندوستان،عثمانی)استوار بود.در زمینه بازرگانی و تخصیص سود حاصل از آن هیچ‏گونه نشانه‏ای از وابستگی ایران‏ به اروپا به چشم نمی‏خورد و ایران از لحاظ نظام بین‏المللی یک‏ امپراطوری جهانی در عرصه خارجی به حساب می‏آمد.

در رابطه با صورتبندی اجتماعی ایران در این دوره به عقیدهء فوران می‏توان آنرا به سه بخش به شرح نمودار شماره 2 تقسیم‏ کرد که طبقات مختلف در آن حضور دارند.

همانطور که در این نمودار نشان داده شده علت سلطه همه‏ جانبه دولت صفوی در این بود که طبقه حاکم بر سه شیوه تولید تسلط داشته است.منابع مشروعیت بخشی به اقتدار شاه در این

دوره از نظر فوران چهار عامل زیر بوده است:1-ادعاهای دینی و سیاسی شاهان صفوی مبنی بر اینکه عامل نظم و مجری عدالت‏ و فرمانده جنگ می‏باشند.2-عصبیت در میان قبایل و اویماقیت‏ (وفاداری قبیله).3-در بخش شهری،پیوند طولانی میان اصناف‏ و جمعیت‏های صوفیانه و4-خصلت تسلیم طلبانه ایرانیان در برابر شاهان.

فصل سوم کتاب به بررسی دگرگونی‏های اجتماعی در سال‏های 1800-1500 میلادی پرداخته است.در این دوره نویسنده‏ به سنخ‏های تحول اجتماعی در دوره صفویه،کشمکش‏های‏ داخلی،روابط خارجی،سقوط دولت صفویه،ایران در دوره افغان‏ها، ایران در دوره نادر شاه و ایران در دوره کریم خان زند می‏پردازد.از نظر فوران سنخ‏های اساسی کشمکش در دوره صفویه دو دسته‏ می‏بشاند:1-جنبش‏های اجتماعی با زیربنای مردمی،و 2-کشمکش‏های درون گروهی و فراگروهی نخبگان بر سر قدرت‏ سیاسی.جنبش‏های مردمی عمدتا در شهرها روی می‏داداند که از جمله آنها رویداد خراسان که به انقلاب هرات مشهور است و نیز مبارزات طبقاتی در تبریز و استرآباد می‏باشد.

در این دوره کشمکش‏های نخبگان با یکدیگر موجب فلج‏ شدن دربار گردید و از قابلیت‏های شخصی شاهان صفوی کاست، از نظر نویسنده مبارزه سردمداران نظام با یکدیگر در بلند مدت‏ بیش از جنبش‏های اجتماعی داخلی برای دولت صفوی فاجعه بار بود.به گفته فوران یکی دیگر از علل تحولات و دگرگونی‏های‏ عصر صفویه روابط خارجی ایران با اروپا خاصه هلند و انگلستان‏ بود.در تجارت هرچند ایران سطحی همطراز و برابر با قدرت‏های‏ محوری اروپا داشت اما این دادوستد به جای اینکه با صدور کالاهای انبوه در مقیاس زیاد همراه باشد به صدور کالاهای‏ تجملی نظیر ابریشم محدود می‏شد.به این علت در درازمدت این‏ دوره طولانی حضور ایران در برابر اروپا بود.علت سقوط دولت صفویه در پرتو گرایشات اقتصادی را می‏توان کسری تراز بازرگانی خارجی،تورم و افزایش مشکلات مالی دولت صفویه‏ دانست.

در کل از نظر فوران سقوط دودمان صفویه را می‏توان ناشی‏ از بحرانهای همزمان و به هم مرتبط اقتصادی،سیاسی،نظامی و ایدئولوژیکی دانست.به عقیده او علت اصلی بحران اقتصادی را باید در عامل داخلی دانست و وابستگی در این دوره بی‏معنی است. منشاء بحران نظامی نیز حملات عثمانی،روسیه و قبایل افغان به‏ دولت صفوی بود در حالیکه نیروهای حکام ایالتی قزلباش همراه‏ با ملازمان درباری جایگزین ارتش‏های قبیله‏ای شده بودند.اوضاع‏ سیاسی نیز با قدرت گرفتن گروهای جدید و دسیسه‏گر درباری، خواجه‏سراها و حرمسراها و روحانیت به بحران کشیده شده بود. فوران اضافه می‏نماید که در قلمرو ایدئولوژیکی هم افزایش نفوذ روحانیون بر شاه سلطان حسین از عوامل تضعیف‏کننده بود.در این اوضاع حمله افغان‏ها به ایران باعث انقراض حتمی صفویه‏ گردید.

به عقیده فوران در این دوره هرچند از نظر داخلی شیوه‏های‏ تولید دست نخورده باقی ماند اما همگی تضعیف شدند.کم شدن‏ رابطه با غرب در سال‏های آخر باعث شد که برای اقتصاد سیاسی‏ ایران یک عنصر از دست برود و این نشانه کاهش قدرت دولت در اواخر دولت صفوی است.بعد از شکست دولت صفویه افغان‏ها بر سر کار آمدند و حکومت افغانها هفت سال به طول انجامید که از نظر سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و نیز روابط خارجی اثرات مخربی‏ داشت.روابط گسترده سیاسی و تجاری که ایران در عصر صفویه‏ برقرار کرده بود از هم پاشید.در این دوره ایران مورد هجوم دو همسایه قدرتمند یعنی روسیه و عثمانی قرار گرفت.عمده‏ترین‏ عامل نابودی افغان‏ها در ایران عامل داخلی بود.نادر به عنوان‏ رهبر جنبش ضد افغان در صحنه ظاهر شد و آنان را شکست داد.

در دوره نادر شاه سعی در تجدید حیات ساختارهای سیاسی‏ صفویه شد.اما چنین چیزی حاصل نگشت.اثرات عمده حکومت‏ نادر شاه از نظر فوران عبارت بود از:1-فشار مالیاتی بیش از حد بر بازرگانان که باعث تخریب تجارت منطقه‏ای و محلی‏شد،2-تورم‏ فراگیر،3-فشار بر دهقانان،4-تضعیف حمایت مردم شیعه مذهب‏ از او به خاطر سیاست‏های نادر شاه درباره دین و روحانیت.وی‏ پیشنهاد داده بود که مذهب جعفری به عنوان شاخه پنجم مذاهب‏ اسلامی شناخته شود و این امر باعث جلب حمایت افغان‏ها و سنی‏ مذهب‏ها از حکومت شده بود.

فوران می‏گوید در دوره کریم خان زند هم یک چارچوب‏ نهادین روشنی در کشورداری ایجاد نشد.کریمخان تنها یک‏ دستگاه دیوان سالاری کوچک داشت.در این دوره وی سعی کرد بازرگانی و کشاورزی را احیاء کند.روحانیون موقعیت پیشین خود را بدست آوردند و از تعدی نادر به جانشان دیگر خبری نبود.در ارتباط با روابط خارجی در این دوره باید گفت که کمپانی هند شرقی‏ تجارت را در خلیج فارس رها کرد و عمدتا تجارت خارجی ایران به‏ هسمایگان نزدیک محدود شد.

در مورد عوامل به قدرت رسیدن سلسله قاجار فوران به موارد زیر اشاره می‏کند:1-کریم خان زند جانشینی برای خودتعیین نکرد و این باعث جنگ بر سر قدرت بعد از مرگ وی شد.2-ایل قاجار جمعیت زیادی را تشکیل می‏دادند و این باعث شد بتوانند برای‏ رسیدن به قدرت منابع انسانی و اقتصادی زیادی را بسیج کنند.

نویسنده کتاب می‏گوید به‏طور کلی سه سلسله افغان‏ها، افشاریه و زندیه از نظر دیدگاه مردمی و نخبگان،ضعیف‏تر از صفویه‏ بودند و اثرات ضعف آنان در سده بعدی نمودار گشت.

در بخش دوم کتاب،نویسنده ساختار و تحول اجتماعی ایران‏ در عصر قاجار یعنی سال‏های 1800تا 1925 میلادی را مورد بررسی قرار می‏دهد.در این دوره نیز مانند دوره قبلی فوران بر آن‏ است تا ساختار اقتصادی و اجتماعی و ماهیت دولت را تجزیه و تحلیل نماید و بعد از آن به دگرگونی‏ها و انقلاب‏های این دوره‏ بپردازد.در این قسمت به تاثیر تحولات سیاسی و اقتصادی و ایدئولوژیکی در صورتبندی اجتماعی ایران توجه شده است.در این‏ دوره است که ایران به عرصه حاشیه اقتصاد جهانی رانده میشود و از وضعیتی که قبلا داشت به شدت دور میگردد.به نظر فوران‏ کسانی که دگرگونی‏های موجود در این دوره را خوش‏بینانه بررسی‏ می‏کنند و آنرا عنصری مترقیانه می‏دانند به خطا رفته‏اند.در واقع‏ تحول این دوره تحولی وابسته بود زیرا از خارج شکل میگرفت.

فوران بررسی خود را با استفاده از یک الگوی نظری‏ آغاز می‏کند و با سه فراز در سه بخش عمده متشکل از اوج فرمانروایی صفویان، آغاز دوران وابستگی در عهد قاجار،و دوران توسعه‏ وابسته در عهد پهلوی که با وقوع انقلاب اسلامی در ایران مواجه می‏شود و اوضاع بعد از آن،به انتها می‏رساند

نویسنده در شکست‏ اتقلاب‏ها در ایران عوامل 1- فرهنگ‏های سیاسی گروه‏ها، 2-توسعه وابسته،3-ماهیت‏ دولت ایران(خانواده‏ پادشاهی)را دخیل می‏داند

در این کتاب دو موضوع‏ مرتبط به هم مسائل محوری‏ را تشکیل می‏دهند:1-ساختار اجتماعی در حال تغییر و 2- انفجارهای اجتماعی ادواری

جان فوران با آنکه آخرین‏ دست‏آوردهای جامعه‏شناسی امروز را در ساختن نظریه خویش به کار گرفته است اما نتیجهء آن یعنی‏ نظریهء ترکیبی او به‏طور کامل قادر به تحلیل واقعی آنچه در ایان‏ گذشته است براساس عینیت‏ها و شواهد موجود در تاریخ تحلیل وقایع‏ این سرزمین نیست.برای تحلیل وقایع‏ این سرزمین نیاز به یک نظریه‏ بومی داریم

از نظر روابط اقتصادی و سیاست خارجی در این دوره ایران‏ پیمان‏های دوستی متعددی با انگلستان می‏بندد و انگلستان با استفاده از قدرت نظامی،تفوق تجاری خود در ایران تثبیت‏ می‏نماید.در این دوران امتیازات اقتصادی از طرف ایران به اتباع‏ روس و انگلیس داده شد که در ترکیب تجارت خارجی ایران بر تراز بازرگانی کشور اثر منفی داشت.همچنین کاهش ارزش پول ایران‏ باعث شد تا اقلام صادراتی ایران ارزانتر به فروش رسد.

بنابراین در چارچوب نظریه جهانی،ایران به کشور حاشیه‏ای‏ مبدل می‏شود که تبادل فزاینده مواد خام ایران با فرآوردهای‏ صنعتی اروپا و کنترل اروپائیان بر تجارت،شاخص‏های الگوی‏ جدید وابستگی وحاشیه‏ای شدن کشور است.

فوران این دوره را نیز اقتصادی به سه بخش تقسیم‏ می‏کند و در ادامه می‏گوی:جمعیت ایران در این دوره افزایش‏ یافت و جمعیت شهری بیش از دو برابر شد.یعنی از 10%به 25% رسید.اما جمعیت ایلی از 50%به 25%کاهش یافت.در مورد خصوصیات بخش کشاورزی در این دوره به موارد زیر اشاره‏ می‏کند:1-واگذاری حق درآمد زمین‏های سلطنتی به مقامها و سران نظامی،2-گسترش املاک خصوصی که باعث رشد طبقه‏ ملکدارن شد و3-وضع نامناسب زندگی دهقانان.

خصوصیات بخش ایلی در این دوره از نظر او به این شرح‏ است:این بخش سیر نزولی داشت و فعالیت‏های اقتصادی ایلی از قبیل صادرات پشم و قالی‏بافی سبب شد که شبانکارگی هم در مدار بازارهای جهانی قرار گیرد.روابط اقتصاد ایلات با دولت از طریق مالیات و سربازگیری بود و در مجموع ایلات و عشایر در چارچوب قدرت دولتی محدود بودند.اما آنان در محدوده خود نوعی‏ خودمختاری داشتند و رفاه ایلاتی‏ها در مجموع بیشتر از رفاه‏ دهقانان بود.

فوران خصوصیات بخش شهری در این دوره را نیز چنین‏ بیان می‏دارد:در دوره قاجار بازرگانان قدرتمندترین طبقه بودند و در کنار بازرگانان عمده،تاجران متوسط وخرده‏پا و نزول‏خواران قرار داشتند.اما به‏رغم قدرت اقتصادی بازرگانان و تاجران،میان آنان‏ و دولت تضاد وجود داشت.از نظر اقتصادی اینان به اندازه سران‏ ایلات و سران حاکم بر جامعه ثروت داشتند ولی از نظر سیاسی در ردیف سایر اقشار تابع بودند و این خود نشانه حکومت ایلاتی است. در این دوره تولید صنعتی به یاری تجهیزات ماشینی در ایران‏ شروع شد.چشمگیرترین موفقیت‏ها در بخش کارخانه‏های جدید برای خارجیان بود.بخش‏های اقتصادی در شهرها عبارت بودند از سه بخش صنعت جدید،بخش خدمات و بخش صنایع دستی و سنتی.علاوه بر قشر بازرگانان و تاجران و کارگران،شهر مملو از تهیدستان و بیکاران بود.دو گروه مهم دیگر یعنی روحانیون و روشنفکران نیز در شهرها بودند.روحانیون از طریق وجوه شرعی‏ زندگی خود را اداره می‏کردند.روحانیونی که به مقام بالا می‏رسیدند از احترام زیادی برخوردار بودند.اقلیت‏ها و زنان نیز در این دوره شامل زنان طبقه بالای شهری و زنان مستخدم و کارگر بودند که تنها زنان شهری از مزایای خواندن و نوشتن و تحصیل‏ برخوردار بودند.

فوران در نتیجه‏گیری این قسمت می‏گوید:بخش دهقانی و ایلاتی که تهیه و تولید عمده محصولات کشور را بر عهده داشتند کم‏کم به سمت شهری شدن پیش می‏روند و از نقش آنان کاسته‏ می‏شود و ایران در جریان صنعتی شدن در راه توسعه وابسته قرار می‏گیرد.برای نشان دادن صورتبندی اجتماعی در این دوران در مقایسه با دوره قبل،نمودار شماره 3 را به نمایش می‏گذارد:

در این دوره نیز شاه در راس قرار دارد و ساختار کلی‏ صورتبندی اجتماعی مانند دوره قبل است فقط قسمت‏هایی به‏ این صورت است که شاه در بالاترین رتبه قرار دارد و شکل‏ حکومتی آمرانه استبدادی است.شاهان قاجار برای درمان‏ بحران‏های مالی مختلف مقام حکومت ایالتی را به مزایده‏ می‏گذاشتند و حاکمان انتخاب شده نیز سعی می‏کردند از طریق‏ مالیات جبران مافات کرده درآمده کسب کنند.در واقع این فشار مالی بر دوش طبقه پایینی سنگینی میکرد.از دیگر مشخصات‏ ماهیت دولت در این دوره از نظر فوران این است که ارتش به‏ صورت ابزاری در سیاست خارجی درآمد و مناسبات دولت و روحانیت دو قطبی شد.به گفته او در عین حال بسیاری از روحانیون با سرکردگان دولت قاجار همکاری دشاتند.

در ارتباط با عوامل دیگر در این دوره فوران به بررسی‏ عمده‏ترین جنبش‏های ایران می‏پردازد.از نظر او نارضایتی مردم از یک طرف و افزایش نفوذ خارجی‏ها از سوی دیگر راه را برای هر جنبشی باز می‏کرد.یکی از حوادثی که در ایجاد جنبش‏های بعدی‏ اثر گذاشت قتل گربیایدوف بود.این ماجرا از نظر او یک جنبش‏ اجتماعی او نوع گذار(نیمه سنتی،نیمه جدید)قلمداد می‏شود.اما جدی‏ترین چالش در برابر دولت قاجار در نیمه نخست سده نوزدهم‏ و در پنج ساله اول سلطنت ناصر الدین شاه قاجار،شورش بابیه بود.

به گفته فوران قاجار بعد از این ناآرامی‏ها در کشور به دنبال‏ اصلاحاتی بود که مشکلاتی از قبیل مقاومت گروه‏های ذی نفوذ مانند روحانیت و طبقه متوسط پدید آمد و باعث گردید که بعدا دگرگونی از پایین به بالا شروع شود.

به نظر او از خصوصیات جنبش تنباکو مردمی بودن آن است. در این جنبش،روحانیت،صنعتگران،دکانداران،روشنفکران و تهیدستان شهری حضور داشتند.این جنبش نخستین حرکت‏ توده‏ای تمام عیار در تاریخ اجتماعی ایران بوده است.فوران اعتقاد دارد که رهبری این نهضت یا روحاینت و عناصری از بازرگانان و روشنفکران بوده است.این جنبش به رویارویی مسلحانه با رژیم‏ نکشید اما اطاعت شاه هم در آن جنبه نمادین داشت.برای پرداخت‏ غرامت شرکت رژی دولت مجبور شد برای اولین بار از خارجیان‏ وام گیرد و این شاخصه مهمی در وابستگی ایران به غرب بود.به‏ نظر او نتیجه نهایی جنبش تنباکو این بود که دولت چند مدت بعد بی سروصدا انحصار صدور تنباکو را به یک شرکت فرانسوی داد. شاه در دادن این امتیاز قبلا با روحانیون مشورت کرد و بازرگانان‏ هم موافقت کردند.این حادثه نشان می‏دهد که این جنبش‏ محتوای نمادین داشته است.دومین پیامد این جنبش از نظر فوران‏ این بود که بین موضع قدرت روسیه و بریتانیا جابجایی ایجاد شد و نفوذ روسیه در دربار گسترش یافت.به این ترتیب فوران نتیجه‏ می‏گیرد که این حرکت مردمی یک مقاومت شکننده بود.

برای تحلیل وقایع سال‏های 1911-1905 که دوره انقلاب‏ مشروطیت و شکل‏گیری نوع جدیدی از حکومت در ایران بود جان‏ فوران از مفهوم یک بحران در هم تنیده سیاسی،اقتصادی و ایدئولوژیکی استفاده می‏کند.از نظر او وابستگی به کشورهای‏ خارجی بعد سیاسی،ایدئولوژیکی و اقتصادی داشت و در دوران‏ قاجار یک دیالکتیک بین ساختارهای بیرونی کنترل و واکنش‏هاس‏ درونی مقاومت در برابر آنها وجود داشت.او عوامل عمده‏ دست‏اندرکار انقلاب مشروطه را چنین بر می‏شمارد:1-تأثیر غرب، 2-پیچیدگی ساختار اجتماعی درونی،3-فشار خارجی از ناحیه‏ روسیه و انگلستان.

به عقیده او علل روی دادن انقلاب مشروطیت عبارت‏اند از: 1-فساد دربار،خوشگذراین شاه و هزینه‏های زیاد سفر به فرنگ‏ شاه،2-فشار بهمردم از طریق تورم اقتصادی ایجاد شده و زور گویی‏ حکام ولایات و3-وابستگی به غرب و آشنایی با روش‏های‏ حکومتی آن.

اما اقشاری که در این جنبش حضور داشتند عبارت بودند از: 1-بازرگانان که نقش مهمی در انقلاب ایفا کردند.اینان از ورشکستگی دولت ناراضی و با سیاست‏های قاجار مخالف بودند. 2-روشنفکران و روحانیون-روشنفکران از طریق روزنامه‏نگاران و شاعران و مترجمان و استادان و معلمان با کارهای مختلف به‏ انقلاب کمک کردند.اما از نظر فوران نقش روحانیون در انقلاب‏ متناقض بود و این امر سبب تعبیر و تفسیرهای متضاد شده است. روحانیون در ابتدای انقلاب برای حمایت از آن دلایل ایدئولوژیکی‏ و مادی داشتند اما بین آنان یک اختلاف و دو دستگی ایجاد شد به‏ طوری که در سال 1907 یک جریان ضد مشروطه به رهبری شیخ‏ فضل الله نوری به وجود آمد.3-پیشه‏وران،صنعتگران،وردستها، شاگردها،دکانداران خرده پا و طبقه کارگر شهری؛اینان پشتوانه‏ توده‏ای انقلاب بودند.4-زنان.اینان تقریبا در اردوی انقلاب بودند و محروم کردنشان از حق رای باعث می‏شد که انجمنهای خاص‏ خود را تشکیل دهند.حتی دیده شده است که زنان لباس مردان را پوشیده و می‏جنگیدند.5-ایل‏نشینان و دهقانان که از اجزای‏ کمک انقلابی بودند اما به خاطر وجه تولیدی و انزوای جغرافیایی، با انقلاب ارتباط چندانی نداشتند.

فوران می‏گوید که در اردوی ضد مشروطیت،خانواده و دودمان‏ شاه،درباریان،وزیران،نهادهای کلیدی خاصه نیروهای مسلح، حکام ایالت‏ها،مستمری‏بگیران به دلیل اینکه حقوق آنها توسط مجلس کم شده بود،و نیز روحانیون محافظه کار مانند شیخ فضل الله نوری بودند که از پشتیبانان شاه محسوب می‏شدند. علاوه بر نیروهای داخلی که در مشروطیت شرکت داشتند دو بازیگر قدرتمند خارجی نیز در این انقلاب مداخله داشتند: 1-انگلستان که نقش تابع را بازی می‏کرد و2-روسیه که در سراسر دوران با انقلاب مشروطیت مخالفت می‏کرد.به نظر نویسنده‏ کتاب،ایدئولوژی‏های ایجاد شده در دو شکل دینی و غیر دینی‏ پدیدار شدند که البته تحولات ایدئولوژیکی در شکل دینی خود دستخوش دو دستگی شد.

به گفته فوران این انقلاب نهایتا به دلایل زیر شکست خورد 1-در تدوین قانون‏اساسی و برقراری رابطه بین قوانین شرعی و عرفی،ائتلاف از هم گسیخت.2-حاکم کردن استبداد صغیر توسط محمد علی شاه و به توپ بسته شدم مجلس.3-مجلس دوم‏ بیشتر در کنترل اکثریت محافظه کار بود.نویسنده کتاب می‏گوید در این انقلاب به جای یک انقلاب بورژوازی که رهبریش با طبقه‏ بازرگانان باشد با یک انقلاب مردمی با شرکت طبقه‏های متعدد روبرو هستیم.در واقع انقلاب شکست خورد زیرا ائتلافی که در انقلاب بود مدام در حال تغییر بود و شکنندگی داشت.به این‏ ترتیب مشروطیت بر چیده شد و استبداد قاجار بار دیگر بر سر کار آمد و حرریفان سیاسی در صحنه شطرنج مات شدند.در اقتصاد ایران‏ بی‏نظمی و آشوب پدید آمد و این ماجرا در جریان جنگ جهانی‏ اول و بعد از آن از مهمترین عوامل زمینه‏ساز کودتای 1921 شد که‏ در آن با یاری بریتانیا یک افسر گمنام به نام رضا پهلوی به نردبان‏ قدرت گام نهاد.

فوران معتقد است که انقلاب مشروطیت یک انقلاب از پایین‏ به بالا بود.بعد از آن یک انقلاب از بالا به پایین رخ داد که موجب‏ از بین رفتن دودمان قاجار شد.ریشه کودتای رضاخانی را می‏توان‏ در خرابی‏های ناشی از جنگ جهانی اول،وضعیت فیصله نیافته‏ نظام جهانی و سر خورده شدن جبهه مخالف استبداد در ایران به‏ دلیل روند معکوس انقلاب مشروطیت جستجو رد.در دوره ما بین‏ ویرانگری‏های جنگ جهانی اول تا کودتای 1921 شاهد کشمکش‏ فزاینده دولت،جنبشهای داخلی و قدرت‏های بیگانه هستیم.در واقع هر یک از قدرت‏ها می‏خواست دیگری را از مقاصدش باز دارد. این کشمکش‏ها زمینه را برای به قدرت رسیدن رضاخان فراهم‏ کرد.رضاخان با اتکای به سه منبع اصلی به قدرت رسید. 1-نیروهای مسلح،2-حزب‏های اکثریت در مجلس پنجم و 3-قدرت‏های بزرگ خارجی.

کتاب،بعد از مقدمه،به بررسی‏ نظریات توسعه پرداخته و یک‏ نظریه تلفیقی از آنان به دست‏ می‏دهد.با استفاده از این نظریه، فوران در سه بخش به بررسی:1- ساختار اجتماعی و دگرگونی‏ اجتماعی در ایران ما قبل‏ سرمایه‏داری یعنی سال‏های 1500 تا 1800 میلادی،2-ساختار و تحول‏ اجتماعی در ایران عصر قاجار یعنی‏ سال‏های 1800 تا 1925 میلادی و 3-ساختار و دگرگونی اجتماعی در ایران پهلوی و بعد یعنی سال‏های‏ 1925 تا 1991 میلادی میپردازد

اثرات عمده حکومت نادر شاه از نظر فوران عبارت بود از:1-فشار مالیاتی بیش از حد بر بازرگانان که‏ باعث تخریب تجارت منطقه‏ای و محلی شد،2-تورم فراگیر،3- فشار بر دهقانان،4-تضعیف‏ حمایت مردم شیعه مذهب از او به‏ خاطر سیاست‏های نادر شاه درباره‏ دین و روحانیت

بطور کلی کتاب به نقش عمده‏ غرب در ایران و ایجاد جنبش‏های مقاومت به علت‏ فرآیند وابستگی توسط زیربنای‏ اجتماعی شکننده این جنبش‏ها میپردازد

بخش سوم کتاب به دوره پهلوی می‏پردازد.در این بخش‏ درباره دگرگونی‏های ساختار اجتماعی ایران در چارچوب توسعه‏ وابسته بحث می‏شود و به بحران‏های پیش آمده در این دوره‏ شامل:1-کناره‏گیری رضا شاه،2-تهاجم متفقین به ایران در جریان‏ جنگ جهانی دوم،3-جنبشهای جدایی‏خواهانه در کردستان و آذربایجان،4-جریان ملی شدن صنعت نفت توسط دکتر مصدق، 5-کودتا علیه مصدق،6-تثبیت قدرت مسلط محمد رضا شاه و 7- انقلاب شدیدا توده‏ای 1357 پرداخته می‏شود.مفاهیم جامعه‏ شناختی که عمدتا در این بخش به کار می‏روند عبارت‏اند از: وابستگی،نظام جهانی،وجه تولید و فرهنگ سیاسی.

فوران می‏گوید تلاش بلند پروازانه خاندان پهلوی به منظور بیرون کشاندن ایران از وضعیت حاشیه‏ای و ارتقاء کشور به موضع‏ نیمه حاشیه‏ای،در محدودهء توسعه وابسته صورت گرفت.اقتصاد متکی به نفت پشتوانه مالی فعالیت‏های آنان را تشکیل می‏داد و دولت خودکامه،قوی و نظامی با حمایت آمریکا این روند را تضمین‏ می‏کرد.در چارچوب وجوه تولید سه گانه مساله گسترش‏ سرمایه‏داری و رشد طبقه کارگر اهمیت دارد.در عین حال بقای‏ طبقه‏های واقع در سایر وجه‏های تولید-یعنی روحانیون، پیشه‏وران،بازرگانان در وجه تولید خرده کالایی،دهقانان و زمینداران در وجه سهم بری و ایلیاتی،و ایلخان‏ها در وجه تولید شبانکارگی نیز در برنامه‏ها از اهمیت لازم برخوردار بودند.

به نظر فوران ایران در دوره رضا شاه نسبت به دوره قاجار از قدرت سیاسی و اقتصادی بهتری برخوردار بود.چون رضا شاه به‏ دنبال تقویت ارتش بود.رژیم وی را می‏توان رژیم نظامی دانست. ارکان نهادین نظام رضا شاه شامل:1-ارتش،2-دیوانسالاری اداری، 3-کابینه و مجلس بود.در این دوره مجلس در اختیار شاه بود و احزابی که ایجاد شده بود عمدتا طرفدار رضا شاه بودند.روحانیون‏ 24%نمایندگان مجلس را تشکیل می‏دادند اما در مجلس قدرتی‏ نداشتند.در واقع رضا شاه به عنوان یک دیکتاتور عمل می‏کرد.از جملهء ارکان غیر نهادین رژیم رضا شاه منابع اقتصادی بود.دولت در اواسط دهه 1930 میلادی بر یک سوم واردات و نیمی از صادرات‏ کنترل داشت و رضا شاه برای مشروع جلوه دادن خویش دست به‏ اقداماتی زد.او قصد داشت مردم شهرها را به سوی خود جلب کند.

فوران در ادامه می‏گوید:ایران در قرن بیستم از نظر شیوه‏های تولید دستخوش تحولاتی گردید.اقتصاد شبانکارگی‏ چادرنشینی بسیار ضعیف شد و کشاورزی به سمت سرمایه‏داری شدن‏ پیش رفت.رضا شاه ایلات را به اجبار اسکان داد و در خصوص‏ بسط نظام سرمایه‏داری امور زیربنای مهمی مانند احداث راه آهن، جاده و سد صورت گرفت.همچنین شیوه تولید خرده کلایی در بازار و دهقانی سهم بری در کشاورزی از دیگر شیوه‏های مسلط تولید بود.نویسنده معتقد است در این دوره اقلیت‏های قومی به مفهوم‏ یک ائتلاف واقعی در برابر روند فارس‏سازی ایجاد شد و با افکار سیاسی جدید آشنا شدند.در زمینه سرمایه‏داری در امور صنعتی‏ کشور به علت محدودیت‏های زیر با شکست مواجه شد:1-این‏ صنایع بسیار تخصصی بودند و تنها در چند شهر محدود شدند.2- یک برنامه مشخص نبود.3-در رابطه با هزینه و سود سرمایه‏گذاری مشکلاتی داشتند.در شهرها،بازار دژ حمایت از اسلام و احتمالا کانون نارضایتی از دولت بود.روحانیون در شهرها دراین دوره کم‏کم از لحاظ مادی در وضعیت نامساعدی قرار گرفتند.در نظام آموزشی و قضایی به دلیل غیر دینی شدن آنان‏ روحانیون قدرت خود را از دست دادند.دولت جلوی برگزاری‏ مراسم مذهبی را می‏گرفت و بر اداره موقوفه‏ها نظارت داشت.در واقع دوره رضا شاه را باید دوران تاریک روحانیت قلمداد کرد.زنان‏ هم در این دوره به قلمرو آموزشی و نیروی کار روی آورده از لحاظ مشارکت در زندگی اجتماعی پیشرفت‏هایی حاصل کردند.

با توجه به صورتبندی نمودر شماره 4 یک نوع نابرابری ایجاد شده بود که میتوان بر آن توسعه وابسته نام نهاد.به نظر فوران، رضا شاه و دولت او تلاش در جهت استقلال داشتند.از جمله‏ شواهد این نتیجه‏گیری برای او لغو امتیاز کاپیتولاسیون و از بین‏ بردن مزایای برون مرزی کشورهای خارجی در ایران است که از دوره قاجار مانده بود.همچنین در این دوره دولت کنترل بازرگانی‏ خارجی را در دست داشت،اما باز هم ایران در مدار وابستگی قرار ماند.بارزترین جنبه نفوذ بریتانیا در ایران از طریق روابط اقتصادی‏ بود به نظر نویسنده علل وابسته ماندن ایران عبارتند از:1-کنترل‏ بریتانیا بر نفت ایران،2-بازرگانی نابرابر با شوروی و آلمان،3- نوسان تجارت به خاطر عرضه حاشیه‏ای مواد خام.

فوران می‏گوید عصر رضا شاه را می‏توان دوران گذار نامید و آنرا یک دوره موقت ما بین وابستگی به قدرت‏های امپریالیستی‏ روسیه و بریتانیا از دوره قاجار و وابستگی جدید به آمریکا در دنیای‏ بعد از جنگ جهانی دوم دانست.همچنین اقتصاد ایران از نظر تامین بودجه طرح‏های دولتی و تراز بازرگانی به تک محصولی‏ نزدیک شد و جایگاه ایران به عنوان کشوری حاشیه‏ای در نظام

اقتصاد جهان تثبیت گردید.

از نظر نیروهای اجتماعی در دوره رضا شاه گروه‏های مختلفی‏ تشکیل شدند که البته زیر فشار دولت قوی قادر به ابراز وجود نبودند.از این دوره رضا شاه را می‏توان از نظر مشارکت نیروهای‏ اجتماعی دوران فشردگی نیروهای اجتماعی نامید.رضا شاه‏ می‏کوشید هر نوع نارضایتی را در نطفه خفه کند.به همین‏ مناسبت بعد از سال 1320 که رضا شاه از سلطنت کنار زده شد جنبش‏ها حالت انفجاری به خود گرفتند.در این دوره مخالفان شاه‏ را روحانیون،عشایر،روشنفکران مترقی و طبقه کارگر تشکیل‏ می‏دادند که به شدت سر کوب می‏شدند.بقیه اقشار یا مانند اصناف‏ زیر نظر بودند و یا مثل زمین‏داران بی‏تفاوت،و یا مانند دهقانان به‏ فکر امرار معاش و مجالی برای مخالفت نداشتند.

از نظر فوران علل کناره‏گیری رضا شاه عوامل زیر بود:1-فشار نظام جهانی بر وی،2-تضادهای ناشی از سبک حکومت خود کامهء او.از یک طرف اقدامات شبکهء بی بی سی و تلاش متفقین به‏ عدم مشروعیت وی رای داد و از طرف دیگر مجلس این رای را تایید کرد.در نتیجه رضا شاه به نفع پسرش کناره‏گیری کرد.

بعد از روی کار آمدن محمد رضا شاه جنبش‏هایی روی داد که‏ نویسندهء کتاب آنان را در دورهء سالهای 1320 تا سال 1332 مورد بررسی قرار می‏دهد.در این قسمت فوران اولا به بررسی موقعیت‏ ایران در جنگ جهانی دوم و ثانیا به جنبشهای اجتماعی که در این‏ دوره ایجاد شد،می‏پردازد.مهمترین این نهضت‏ها جنبش ملی‏ شدن صنعت نفت بود.نویسنده معتقد است که در این دوره در نظام جهانی دور تازه‏ای از رقابت قدرت‏ها برای نفوذ در ایران ایجاد شد.او می‏گوید:از زمان تهاجم متفقین و بر کناری رضا شاه تا سقوط حکومت ملی‏گرای مصدق،کنترل سلطنت خودکامه بر ایران‏ کاهش یافت و ایران وارد یک رشته کشمکش‏های شدید سیاسی‏ شد.

در دوره جنگ جهانی دوم ایران در معرض مشکلات‏ اقتصادی وسیعی قرار گرفت وبه اشغال متفقین در آمد.بخش‏های‏ صنعت،کشاورزی و خدمات آسیب دید.تورم بیش از حد به دلیل‏ مصرف زیاد نیروهای اشغالگر و پایین آمدن ارزش پول ایران به‏ وجود آمد.هرچند کشور از نظر اقتصادی وضع مساعدی نداشت‏ اما از نظر سیاسی در آن فضای باز ایجاد شد.در این دوره علاوه‏ بر اینکه بریتانیا برجسته‏ترین بازیگر خارجی در ایران بود،شوروی‏ نیز با حضور نیروهای اشغالگر نفوذ خود را داشت.آمریکا نیز سعی‏ کرد به تدریج از حالت انزوا در آید.در این حال رقابتی بین این سه‏ قطب بوجود آمد که بر جنبش‏های پیش آمده بعد از جنگ جهانی‏ دوم تاثیر گذاشت.بعد از جنگ جهانی دوم ناآرامی‏های اجتماعی‏ آذربایجان و کردستان ایجاد شد که در آنان نیروهای خارجی نیز دخیل بودند.در قضیه فرقه دموکرات،شوروی نیروهای خود را به‏ داخل این منطقه آورد.شکست آن به عللی از قبیل عدم حمایت‏ شوروی و مشکلات اقتصادی واقع شد.این امور موجب شد فرقه‏ دموکرات آذربایجان قدرت را از دست بدهد.در کردستان هم مردم‏ از مذهب اهل سنت پیروی می‏کردند.فعالان نهضت یک حزب‏ سیاسی ایجاد کردند.این فرقه نیز مانند فرقه دموکرات مشکلاتی‏ داشت.نتیجه این دو ماجرا در سطح کشور این بود که آزادی‏های‏ محلی بیشتر شود و جنبش‏هایی در جامعه پدید آید.اعتصاب‏های‏ مختلفی از جمله در آبادان ایجاد شد و دولت مرکزی با حمایت‏ آمریکا توانست غائله آذربایجان و کردستان را در هم بشکند.

فوران در مورد جنبش ملی شدن صنعت نفت چنین می‏گوید: این جنبش به رهبری دکتر مصدق انجام گرفت.او جنبشی نظیر انقلاب مشروطیت در مقابل شاه و قدرت‏های خارجی ایجاد کرد. این جنبش نیز ائتلاف مردمی،چند طبقه‏ای و شهری بود و در ابتدا به پیروزی‏های درخشانی دست یافت اما به علت تفرقه داخلی و مداخله خارجی با شکست مواجه شد.طبق نظر نویسنده کتاب،این‏ جنبش می‏خواست ایران را از مدار وابستگی برهاند و اصلاحاتی‏ پردامنه در کشور ایجاد کند.هدف آن تبدیل سلطنت به مشروطه به‏ یک دموکراسی واقعی بود.در سال 1328 در انتخابات مجلس‏ هشت نماینده از جبهه ملی بهمجلس راه یافتند.جبهه ملی‏ طرفدار ملی شدن صنعت نفت بود.برخی از روحانیون و حزب توده‏ نیز طرفدار آن بودند.محمد مصدق برنامه 1-ملی شدن نفت،2- دموکراسی و 3-اصلاحات داخلی را در نظر داشت.طبقات درگیر در این جنبش چند طبقه‏ای شامل:طبقه تحت سلطه،طبقه‏های‏ متوسط وجه تولید خرده کالایی،وجه تولید سرمایه‏داری و بخشی از وجه تولید شبانکارگی بودند.در این دوره مصدق عقیده اقتصاد بدون نفت را مطرح نمود.به این ترتیب واردات سرمایه‏ای کم و صنایع داخلی فعال شد.اما به دلیل مساله نفت دولت در مضیقه‏ قرار گرفت.کم شدن واردات و کاهش بازرگانی باعث عوض شدن‏ الگوی مصرف شد اما سطح زندگی در شهرها نسبت به گذشته بدتر نشده بود.در سال 1331 مصدق به دلیل اختلاف با شاه بر سر کنترل ارتش استعفا کرد و دولت به دست قوام افتاد.با اعتراض‏ مردم دوباره مجلس به دست مصدق افتاد.بعدا تفرقه‏هایی ایجاد شد که به علت آن جنبش توان خود در بسیج مردم را از دست داد.

دولت بریتانیا به دلیل موقعیت جهانی خود مایل به قبول ملی‏ شدن نفت بود.شوروی هم از مصدق حمایت نکرد.عدم صراحت‏ در نوع رابطه شوروی با ایران هم عاملی بود که تا حد زیادی به‏ جنبش لطمه زد.حاصل این مناسبات خارجی به انزوای دولت‏ مصدق و محروم ماندن آن از حمایت بین‏المللی در قضیه مبارزه با انگلستان،و در نتیجه موجب بسیج همه منابع دیپلماتیک و از جمله آمریکا علیه جبهه ملی شد که منجر به کودتای 28 مرداد گردید.

در این کودتا عوامل داخلی و خارجی دخیل بودند.در طرح‏ کودتا،بریتانیا،آمریکا و جمعی از عناصر محافظه کار ایرانی شرکت‏ داشتند.از عناصر داخلی از همه مهمتر میتوان از زاهدی نام برد که بنا بود به جای مصدق قرار گیرد.به عقیده فوران بعضی از روحانیون،بازرگانان بزرگ،روسای ایلات،زمیندارن،وکلای‏ مجلس و افراطیون مذهبی جزء کودتا نبودند اما از آن پشتیبانی‏ نمودند.قبل از انجام کودتا شاه قصد برکناری مصدق را داشت اما در این کار ناکام ماند.لذا شاه به خارج از کشور فرار کرد.

این جنبش ائتلاف مردمی،شهری و چند طبقه‏ای بود که‏ شکست آن موجب شد راه برای مداخله گسترده بیگانگان در ایران‏ هموار شد.جنبش مشروطیت هدفش مبارزه با شاه بود.اما جنبش‏ ملی کردن صنعت نفت در جهت مبارزه با بیگانگان ایجاد شد.از

در مورد نهصت‏های ایرانی کتاب‏ مقاومت شکننده سعی دارد نشان‏ دهد ائتلاف‏های مردمی که‏ براساس شعارهایی فراگیر بوجود می‏آیند بعد از پیروزی اولیه‏ همواره به علت اختلاف در انگیزها و منافع گروهی و طبقاتی‏ شرکت‏کنندگان در این جنبش‏ها به شکست تهدید می‏شوند. بررسی ائتلاف‏های مردمی در دوران نهضت مشروطیت،جنبش‏ ملی شدن صنعت نفت و انقلاب‏ اسلامی د رتاریخ ایران از زمینه‏های اصلی این پژوهش‏ است

به عقیده فوران علل روی دادن‏ انقلاب مشروطیت عبارت‏اند از:1- فساد دربار،خوشگذرانی شاه و هزینه‏های زیاد سفر به فرنگ‏ شاه،2-فشار بر مردم از طریق‏ تورم اقتصادی ایجاد شد و زورگویی حکام ولایات و 3-وابستگی به غرب و آشنایی با روش‏های حکومتی آن 

اشکال اساسی در عدم نگرش با واقعیات جامعه ایرانی به نقش نهادین،موجب شده است تا در طول بررسی‏ تاریخ اجتماعی ایران در دوره مورد نظر توسط فوران نقش اساسی دین نادیده شود و فقط جنبه‏های‏ اقتصادی و تحولات اجتماعی منبعث از آن عمده گردد

به نظر فوران،ایران در دوره قاجار به عرصه حاشیهء اقتصاد جهانی رانده می‏شود و از وضعیتی که قبلا داشت به‏ شدت دور میگردد.بهنظر فوران کسانی که دگرگونی‏های موجود در این دوره را خوش‏بینانه بررسی می‏کنند و آنرا عنصری مترقیانه می‏دانند به خطا رفته‏اند.در واقع تحول این دوره تحولی وابسته بود زیرا از خارج شکل می‏گرفت

 

نظر نویسنده کتاب علت ضعف و ناتوانی این جنبش در داخل را می‏توان در سازماندهی ضعیف جبهه ملی دانست.همچنین‏ فرهنگ سیاسی جنبش به علت غیر مذهبی بودنش نتوانست‏ روحانیت را به خود جلب کند.مصدق نیز به عنوان رهبر جنبش‏ دچار خطاهایی از جمله ناتوانی در حل مشکل نفت با بریتانیا شد. ارتش و شاه عمدتا براساس برنامه‏هایی که بگیانگان داشتند عمل‏ می‏کردند.به این ترتیب دولت بار دیگر به توسعه وابسته ادامه داد.

در ادامهء کتاب فوران به ساختار جامعه در سالهای 1332 تا 1356 می‏پردازد.در این بخش نیز نشان داده می‏شود که ایران‏ کشوری وابسته بوده است و رشد سرمایه‏داری وابسته در آن ادمه‏ پیدا میکند.در این بخش نویسنده می‏کوشد با روش تحلیل تاریخی- ساختاری واقعیت و محدوه‏های رشد اقتصادی ایران را مشخص‏ کند.به گفته او محمد رضا شاه نیز مانند پدرش راه فشار بر نیروهای اجتماعی را ادادمه داد،به ارتش و نفت متکی شد و وابستگی شدیدتری نسبت به آمریکا پیدا نمود.در این دروه گماردن‏ نخست‏وزیران در ایران با فشار آمریکا صورت می‏گرفت و برنامه‏ اصلاحات ارضی نیز طبق رئیس جمهور وقت آمریکا انجام‏ شد.به‏طور کلی ایران در این دوره با یک نظام دیکتاتوری‏ سلطنتی متکی به آمریکا اداره می‏شد.عمده‏ترین ابزار دیکتاتوری‏ سلطنت پهلوی به ترتیب نفت،سرکوب،دیوانسالاری و نظام حزبی‏ بود.در این دوره نظام غرق در فساد و رشوه‏خواری بود و در راس‏ آن شاه و خواهرش اشرف قرار داشتند.سرکوب توسط ارتش و ساواک انجام می‏شد.

برای بررسی ساختار اقتصادی،فوران این دوره را به سه دوره‏ سال‏های 42-32،52-42و 56-52 تقسیم می‏کند.در ابتدای‏ سالهای 42-32 درآمد نفت باعث فعال شدن مدل توسعه گردید اما بعد واردات بر صادرات فزونی گرفت و بی‏ثباتی ایجاد شد.در مرحله دوم که آنرا دوران گذار همه جانبه اقتصاد سرمایه‏داری‏ وابسته می‏نامد،اصلاحات ارضی به نظام دهقانی سهم بری پایان‏ داد و در بخش زیربنای سرمایه‏گذاری سنگینی صورت گرفت،در عین حال فساد و مصرف‏گرایی افزایش یافت.در این دوره‏ بخش‏های مختلف اقتصاد شامل:1-کشاورزی،2-شبانکارگی، 3-سرمایه‏داری و 4-تولید خرده کالایی بود.بخش کشاورزی در این دوره دستخوش دگرگونی عمیقی شد که ناشی از برنامه‏ اصلاحات ارضی بود.وجه تولید دهقانی سهم برای جای خود را به‏ کشاورزی سرمایه‏داری داد.با اجرای برنامه اصلاحات ارضی نظام‏ زراعت دهقانی در روستاهای ایران از هم پاشید.عمده‏ترین پیامد برنامه اصلاحات ارضی آن بود که دولت قدرت سیاسی خود را جایگزین قدرت زمیندار در روستا کرد و با به کار گرفتن کشاورزان‏ بدون زمین در واحدهای تولید کشاورزی سرمایه‏داری سبب شد تا نظام جدید وجه تولید سرمایه‏درای ایجاد گردد.در بخش‏ شبانکارگی نیز در نتیجه اصلاحات انجام شده خوانین قدرت خود را از دست دادند.اما جنبش سرمایه‏داری در شهر موجب گسترش‏ بخشهای صنعت،ساختمان،خدمات و دیوانسالاری دولتی شد که‏ مراکز اشتغال طبقه متوسط بودند.بر تعداد کارگران در بخش‏ صنعتی نیز افزوده شد.اما در عین افزایش کمی،صنعت با مشکلات زیادی مواجه بود.کمبود تکنسین و کارگر ماهر،هزینه‏ بالای تولید و عدم کارآیی از مشکلات همده این بخش بودند.در واقع صنعت کشور تا حد زیادی به مشارکت خارجیان وابسته بود. اما وجه تولید خرده کالایی در عین صنعتی شدن از بین نرفت و 5/2 میلیون کارگر صنعتی به 8/1 میلیون نفر در واحدهای صنعتی‏ کوچک در سال 56 تقلیل یافت.در تمام این دوره بین بازار و دولت‏ رابطه‏ای تخاصم‏آمیز برقرار بود وروشنفکران به عنوان یک طبقه‏ حضور فعال داشتند اما از نظر سیاسی و اقتصادی تحت فشار بودند. جمعیت حاشیه‏ای شهر نیز از مشخصه‏های شهرهای ایران بود.

 

طباقات بالا دست و یا فرو دست اقتصادی در تاریخ تحولات سیاسی به آن اندازه که طبقات‏ مشابه در کشورهای غربی مؤثر بوده‏اند تاثیر تعیین‏کننده نداشته‏اند.این موضوع را از مطالعه رهبری‏ نهضت‏های اجتماعی در ایران به خوبی میتوان در یافت.در هیچ یک از نهضت‏های حدود یکصد سال‏ اخیر ایران گروه‏ها،اقشار،و یا طبقات اقتصادی مانند دهقانان،مالکین،سرمایه‏داران و یا کارگران‏ نقش اساسی در رهبری و یا ایجاد جنبشی نداشته‏اند.نقش بازار نیز همواره در رهبری نهضت‏ها به‏ عنوان نقش درجه دوم مطرح بوده است

زنان در این دوره بر اثر اقدامات تجدد خواهانه شاه پیشرفت‏هایی‏ داشتند.پیشه‏وران نیز در این دوره تعداد کمی از جمعیت را تشکیل‏ می‏دادند.

فوران معتقد است که ایران در این دوره از حالت حاشیه‏ای‏ اقتصاد جهانی به جایی حرکت کرد که والرشتاین آنرا نیمه‏ حاشیه‏ای می‏داند.وابستگی به قرض‏های خارجی افزایش یافت. واردات بر روند وابستگی توسعه اثر داشت و آمریکا از طریق‏ شرکت‏های چند ملیتی به سرمایه‏گذاری مستقیم در ایران‏ پرداخت.در این دوره هرچند که انگلستان در صنعت مونتاژ اتومبیل و بانکداری ایران شدیدا فعال بود اما موضع دیرینه خود ار به عنوان قدرت برتر در ایران از دست داد.ایران در میان کشورهای‏ جهان سوم از بالاترین نرخ رشد صنعتی و تولید ناخالص ملی‏ برخوردار بود.اما این برتری با اتکاء به نفت و صادرات اجناس‏ ساخته شده صنعتی بود که فوران آنرا شاخص فریبنده‏ای می‏داند. از نظر او در حقیقت باید گفت که مساله نیمه حاشیه‏ای بودن ایران‏ یک امر غیر واقعی و ظاهری بود.

برای تشریح سالهای 1370-1356 فوران به جریان انقلاب‏ اسلامی ایران و بعد از آن میپردازد.فوران به دنبال علت انقلاب‏ سال 1357 است.آیا انگیزه‏های اقتصادی در این نهضت در کار بود یا انگیزه‏های اسلامی؟او برای بررسی علل انقلاب در ایران از نظریه اسکاکپول استفاده می‏کند که انقلاب را حاصل‏ دگرگونی‏های سریع و اساسی دولت و ساختار طبقاتی جامعه‏ می‏داند.براساس این نظریه این انقلاب با جنبش‏های طبقاتی از پایین به بالا همراه است.وی می‏گویدانقلاب اجتماعی به دنبال‏ دگرگونی در اقتصاد جهاتی روی داد.او علل انقلاب ایران را به‏ شکل نمودار شماره 6 طراحی می‏کند.

بعد از بیان علل انقلاب،وی به مساله قیام 15 خرداد 1342 اشاره می‏کند که طی آن دستگیری امام خمینی(ره)منجر به‏ تظاهراتی شد که در آن اقشار مختلفی از مردم حضور داشتند. فوران این قیام را از جهاتی با انقلاب 57 مشابه میداند.از جمله‏ اینکه زمینه هر دو قیام بحران اقتصادی و اقدامات شاه بوده است. از نظر او عاملی که عنصر تعیین‏کننده انقلاب در سال 57 بود ائتلاف مردمی چند طبقه‏ای بود.در واقع امام خمینی(ره)با موضع ضد امپریالیستی موجب جذب روشنفکران غیر دینی و کارگران شد و اصلاحات دینی مورد نظر او در میان قشرهای‏ حاشیه‏ای شهری که مستضعفان نامیده می‏شدند.رواج عام یافت. همچنین سبک زندگی ساده وی کمک کرد تا به رهبری انقلاب‏ در آید.از نظر او همچنین رهبران غیر روحانی که فرهنگ سیاسی‏

خاصی داشتند بر انقلاب اثر گذاشتند.در کنار سخنرانان رادیکال، گرایشات فرهنگ سیاسی غیر دینی هم وجود داشت که می‏توان‏ عده‏ای ازنویسندگان و روشنفکران را در این گروه قرار داد.از جمله‏ جلال آل احمد که با زیرسوال بردن وضع موجود به انقلاب کمک‏ کرد.محروم‏ترین طبقه یعنی طبقه حاشیه‏ای شهری نیز به دلیل‏ بیکاری و محرومیت ناراضی بودند و در انقلاب تقش ایفا کردند.

مسائل مهمی که در مسیر انقلاب موثر واقع شدند از نظر فوران عبارتند از:1-بحران اقتصادی،2-سیاست فضای باز سیاسی‏ رژیم شاه که در راستای اجرای خواستهء طبقه متوسط بود،3- فعالیت‏های ساواک و 4-درج مقاله‏ای که طی آن به امام خمینی(ره) توهین شده بود.

قشرهای مختلف شرکت‏کننده در انقلاب از نظر نویسنده‏ کتاب عبارت بودند از:1-روحانیون به رهبری امام خمینی(ره)و بازرگانان و پیشه‏وران بازار،2-روشنفکران که راه را برای انقلاب‏ هموار نمودند،3-کارکنان دولت که با اعتصاب‏های خود و در سال‏ 57 به رهبری انقلاب پیوستند،4-اعضای جبهه ملی که از همکاری با شاه دوری جستند،5-دانشجویان که از امام خمینی(ره) نمودار شماره 6. علل انقلاب ایران

از نظر فوران سنخ‏های اساسی‏ کشمکش در دوره صفویه دو دسته‏ می‏باشند:1-جنبش‏های اجتماعی‏ با زیربنای مردمی،و 2-کشمکش‏های درون گروهی و فراگروهی نخبگان بر سر قدرت‏ سیاسی

در کل از نظر فوران سقوط دودمان‏ صفویه را می‏توان ناشی از بحرانهای همزمان و به هم مرتبط اقتصادی،سیاسی،نظامی و ایدئولوژیکی دانست

نویسنده کتاب می‏گوید به‏طور کلی‏ سه سلسله افغان‏ها،افشاریه و زندیه از نظر پایگاه مردمی و نخبگان،ضعیف‏تر از صفویه بودند و اثرات آنان در سده بعدی نمودار گشت

حمایت کردند،6-کارگران که با اعتصاب‏های خود مخالفت‏ خویش را با شاه نشان میدادند.این اعتصاب‏ها در ابتدا جنبه‏ اقتصادی داشت اما در سال 57 رنگ سیاسی به خود گرفت،7- طبقه حاشیه‏ای شهری که علاوه بر انگیزه دینی،نیازهای‏ اقتصادی هم داشتند،8-دهقانان و عشایر که فعالیتی در انقلاب‏ نداشتند اما کم و بیش در خدمت انقلاب بودند،9-زنان که سهم‏ مهمی در انقلاب داشتند.

از نظر فوران علائه بر شرایط داخلی،عوامل خارجی هم در پیروزی انقلاب اسلامی اثر داشت.رابطه شاه با آمریکا در شرایط بحرانی مردم را به شاه بیش از پیش بدبین کرد.جان فوران این‏ انقلاب را با انقلاب نیکاراگوئه مقایسه می‏کند و میگوید هر دو انقلاب براساس ائتلاف چند طبقه‏ای صورت گرفت و هر دو بر علیه دیکتاتوری نظامی بودند.

در آخر کتاب فوران به مقایسهء داخلی و خارجی ساختارهای‏ اجتماعی ایران می‏پردازد.به نظر او در مقایسه خارجی ساختار اجتماعی ایران صفوی را می‏توان باساختاراجتماعی امپراطوری‏ عثمانی در ترکیه و امپراطوری گورکانی در هندوستان مقایسه کرد. زیرا در هر سه کشور شیوه‏های تولید سه گانه بودم اما در ایران‏ شیوه شبانکارگی غلبه داشته است.حکومت رضا شاه را نیز می‏توان‏ با حکومت آتاتورک در ترکیه مقایسه کرد.اما به نظر او آتاتورک در کنترل روحانیون موفق‏تر بود.در مقایسه داخلی ظهور و سقوط دولت صفوی در سده هفدهم با پیدایش و انقراض سلسسله پهلوی‏ در قرن بیستم شباهت‏هایی دارد.به گفته او در هر دو سلسله پهلوی‏ در راس بوده و هر دو با محدودیت رشد توسعه دست به گریبان‏ بوده‏اند.البته این دوره تفاوت‏هایی هم داشتند.

در نهایت می‏توان گفت که این مطالعه نمودار تلاشی در راه‏ روشن کردن تاریخ ایران از منظر جامعه‏شناسی ونشان دادن‏ تلاش‏های شکننده در مسیر تحول اجتماعی است و عمده‏ترین‏ دستاورد نظری کتاب تلفیق دیدگاه‏های نظری است.

آ.ع  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ دی ۹۸ ، ۱۳:۰۴
salek irani
شنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۶، ۱۱:۱۷ ب.ظ

گودال

روضه ی گودال هم تنها همین یک جمله است

اسب حیوان نجیبی نیست بعد از کربلا


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ مهر ۹۶ ، ۲۳:۱۷
salek irani
پنجشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۹:۰۴ ب.ظ

تفکر


🍒 تفکر 🍒



ﺩﻭﺩ ﺍﮔﺮ ﺑﺎﻻ ﻧﺸﯿﻨﺪ، ﮐﺴﺮ ﺷﭑﻥ ﺷﻌﻠﻪ ﻧﯿﺴﺖ

ﺟﺎﯼ ﭼﺸﻢ ﺍﺑﺮﻭ ﻧﮕﯿﺮﺩ، ﮔﺮﭼﻪ ﺍﻭﺑﺎﻻﺗﺮ ﺍﺳﺖ


ﺷﺼﺖ ﻭ ﺷﺎﻫﺪ، ﻫﺮﺩﻭ ﺩﻋﻮﺍﯼ ﺑﺰﺭﮔﯽ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ

ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺍﻧﮕﺸﺖ ﮐﻮﭼﮏ ،ﻻﯾﻖ ﺍﻧﮕﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ؟


ﺁﻫﻦ ﻭ ﻓﻮﻻﺩ ﻫﺮﺩﻭ ، ﺍﺯ ﯾﮏ ﮐﻮﺭﻩ ﻣﯽ ﺁﯾﺪ ﺑﺮﻭﻥ

این ﯾﮑﯽ ﺷﻤﺸﯿﺮ ﮔﺮﺩﺩ، ﺁﻥ ﺩﮔﺮ، ﻧﻌﻞ ﺧﺮ ﺍﺳﺖ


ﮔﺮ ﺑﺒﯿﻨﯽ ﻧﺎﮐﺴﺎﻥ ﺑﺎﻻ ﻧﺸﯿﻨﻨﺪ، ﻋﯿﺐ ﻧﯿﺴﺖ

ﺭﻭﯼ ﺩﺭﯾﺎ ﮐﻒ ﻧﺸﯿﻨﺪ، ﻗﻌﺮ ﺩﺭﯾﺎ ﮔﻮﻫﺮ ﺍﺳﺖ


🍃ﺳﻌﺪﯼ🍃

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۹۵ ، ۲۱:۰۴
salek irani
دوشنبه, ۳۱ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

حیوانات وطبیعت2


طبیعت 1

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۰
salek irani
يكشنبه, ۳۰ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

حیوانات وطبیعت1


طبیعت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۰
salek irani
شنبه, ۲۹ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

حیوانات وطبیعت


حیوانات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۰
salek irani
جمعه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

صاحب الزمان 1


امام عصر

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۰
salek irani
پنجشنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

سنگ قبرشهیدعبدی


شهیدحاج محمدعبدی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۰
salek irani
چهارشنبه, ۲۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۰۰ ب.ظ

طراحی


امام

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ فروردين ۹۴ ، ۱۶:۰۰
salek irani